وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




علت رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) ...


علت رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم)


دلایل بسیاری وجود دارد که رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ناشی از خوراندن سم به ان حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. از جمله امام صادق (ع) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند.در جای دیگری آن حضرت فرمودند: “پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود". در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.
علاوه بر روایات شیعه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به سه مورد آن اشاره می نماییم:
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: “من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد".همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.
روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می نماید: هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند … بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر (ص) به همین دلیل بوده است.
بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-09-07] [ 11:29:00 ق.ظ ]

شدیدترین ابراز محبت های رسول خدا (ص) نسبت به امام مجتبی (علیه السلام) ...

 “شدیدترین ابراز محبت های رسول خدا (ص) نسبت به امام حسن مجتبی (علیه السلام)”


در کتاب صحیح مسلم روایتی است که پیامبر (ص) دربارۀ امام حسن می فرماید: 

“من حسن را دوست می دارم، خدایا تو نیز او را و هر کسی که او را دوست می دارد، دوست بدار".
در روایتی دیگر از براء بن عازب آمده است، من دیدم که حسن بر دوش رسول الله (ص) بود،

در حالی که می فرمود: “خدایا من او (حسن) را دوست می دارم، تو نیز او را دوست بدار.”

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]

​هدفهای امام حسن (علیه السلام) از صلح با معاویه ...


هدفهای امام حسن مجتبی (علیه السلام )از صلح با معاویه
بزرگان و زمامداران جهان، هنگامی که اوضاع وشرائط را بر خلاف هدفها ونظریات خود می یابند،همواره سعی می‌کنند در موارد دو راهی،جانبی رابگیرند که زیان کمتری در بر داشته باشد، و این یک اصل اساسی در محاسبات سیاسی اجتماعی است.
امام مجتبی علیه السلام نیز بر اساس همین رویه معقول می کوشید هدفهای عالی خود را تا آنجا که مقدوراست، به طور نسبی تامین نماید. از اینرو هنگامی که ناگزیر شد با معاویه کنار آید، طبق ماده اول با این شرطحکومت را به وی واگذار کرد که در اداره امور جامعه اسلامی تنها بر اساس قوانین قرآن و روش پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم رفتار نماید.
بدیهی است نظر امام تنها رسیدن به قدرت وتشکیل حکومت اسلامی نبود، بلکه هدف اصلی،صیانت و نگهداری قوانین اسلام در اجتماع و رهبری جامعه بر اساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا می شد، باز تا حدودی هدف اصلی تامین شده بود.
بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ معاویه،حسن بن علی علیه السلام می توانست آزادانه رهبری جامعه اسلامی را به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه معاویه در حدودسی سال از آن حضرت بزرگتر بودو در آن ایام دوران پیری را می گذرانید و طبق شرائط عادی امید زیادی می رفت که عمر وی چندان طول نکشد، روشن می‌گردد که این شرط، روی محاسبات عادی تا چه حدبه نفع اسلام و مسلمانان بود.
بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود;زیرا در شرائطی که امیر مؤمنان علیه السلام در مراسم نمازجمعه و در حال نماز با کمال بی پروایی مورد سب قرارمی گرفت و این کار به صورت یک بدعت ریشه داری درآمده بود و شیعیان و دوستداران آن حضرت و افرادخاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدیدو شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدی از معاویه غیر قابل انکار بود.

 

 

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]

چرا امام رضا(ع) در برابر مأمون از شيوه جنگ مسلحانه استفاده نكرد؟ ...

 

واقعيت اين است كه نمي‌توان به گونه‌اي مشخص نظر داد كه چرا امامان(ع) كاري را انجام دادند يا كاري را انجام ندادند، زيرا برخي از فعاليت‌هاي آنان از اسرار الهي است، چنان كه امام حسن(ع) در جواب اشكال به حضرت كه چرا در برابر معاويه صلح كرديد، در حالي كه مي‌دانستيد خلافت حقّ شماست، فرمود: “اگر من از طرف خدا امام هستم، صحيح نيست كه به رأي و عمل كرد من ايراد شود كه چرا صلح يا جنگ كردم، اگر چه حكمت آن براي شما معلوم نباشد".

بر اين اساس نمي‌توانيم تمام علت‌هاي نبود جنگ مسلّحانه با مأمون را بيان كنيم. در عين حال، اين مسئله مربوط به هزار سال پيش است و تاريخ به طور كامل به دست ما نرسيده است اما مي‌توان برخي از عوامل را با توجه به شناختي كه از مقام امامت و نيز تاريخي كه از امام رضا(ع) در دست ما قرار دارد، چنين بيان كرد:
- انجام تكليف يا عمل به عهد و پيمان الهي-

برخي بر اين عقيده‌اند كه ائمه(ع) در زندگي اجتماعي و سياسي و فردي و عبادي به تكاليفي كه از ناحيه خدابراي آنان از پيش تعيين شده، عمل مي‌كردند، هر چند عمل آنان براي برخي خوشايند نبوده است. جهاد نكردن امام با مأمون از اين مورد خارج نيست.

در كتاب شريف اصول كافي بابي آمده و احاديثي به اين مضمون موجود است كه رفتار ائمه چيزي جز عمل به عهد و پيمان الهي نبوده است.

نقش زمان و مكان در سيره ائمه-

برخي معتقدند ملاحظه شرايط زمان و مكان در نوع عملكرد ائمه با حاكمان عصر خود بيشترين تأثير در تصميم‌گيري آنان را داشته است، از اين رو آن‌ها گاهي صلح، قيام، سكوت و برخي از مسئوليت‌ها را در حكومت‌هاي جور پذيرفته‌اند. شهيد مطهري طرفدار اين نظريه است و مي‌گويد: “واقعاً اگر امام حسن(ع) به جاي امام حسين(ع) بود، كار امام حسين را مي‌كرد و اگر امام حسين به جاي امام حسن بود، كار امام حسن را مي‌كرد. 

جنگ مسلّحانه نكردن با مأمون و پذيرش ولايت عهدي از سوي امام از اين قانون جدا نيست؛ بلكه مي‌توان گفت علّت قيام نكردن امام فراهم نبودن شرايط مناسب بوده است. بررسي اوضاع و شرايط سياسي و اجتماعي عصر امام بيانگر اين معنا است، زيرا حضرت از هر جهت تحت فشار بود. نامه‌هاي متعدّد مأمون به حضرت در دعوت به خراسان، (۴) فرستادن مأموران براي بردن امام به خراسان، (۵) چگونگي وداع حضرت با قبر پيامبر و گريه بلند امام كنار قبر پيامبر(ص)، (۶) كراهت حضرت از اين سفر، (۷) همه شواهدي در اين راستا است كه براي امام (ع) زمينه قيام فراهم نبوده است.

 

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]

خدایا... ...

 

دکتر مصطفی چمران                           

                           خدایامن به تو توکل کردم سرنوشت رابدست تومیدانم

                                           پیروزی وشکست را به دست میدانم…همه چیز را بدست تو

                                                             می دانم بنابراین احتیاج ندارم که دروغ بگویم.

(کتاب عارفانه صفحه 99)

 

 

 

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-08-23] [ 11:42:00 ق.ظ ]