وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




jilj ...

 

امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: “هنگامي كه مؤمني به برادر ديني خود تهمت مي زند، ايمان در قلب او از بين مي رود، همچنان كه نمك در آب حل مي شود. “

در باب تهمت نكته قابل توجه اين است كه گاهي انسان كاري را به فردي نسبت مي دهد كه او انجام نداده است و گاهي شخصيت طرف را بد ترسيم مي كند و مي گويد روش و رويه و روحيه فلان شخص اين گونه است، در واقع شخصيت او را مورد لطمه و صدمه قرار مي دهد. مثلاً مي گويد فلان آدم، شخصي خسيس و پست است.
در ضمن بايد يادآور شد كه بدترين تهمت ها اين است كه انسان به خدا، قرآن، رسول و ائمه اطهار تهمت بزند. مثل اينكه براي خدا شريك قائل شود و يا منكر معاد باشد يا چيزي را كه ائمه نگفته اند به آنان نسبت بدهد.

 

موضوعات: گفتار ناطق, آزاد  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-07] [ 06:21:00 ب.ظ ]

یهودیان و اعتقادآنها به بسته بودن دست خداونددرآیه64سوره مائده ...

“وَ قَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینفِقُ كَیفَ یشَاءُ؛ یهود گفت: دست خدا بسته است. دستشان بسته باد و از رحمت خدا دور باشند برای این کلمه‌ی کفری که گفتند، بلکه دست‌های خدا باز است، می‌دهد به هر نحوی که بخواهد.”

 راضی بودن  به گناه ازسوی دیگران، بمنزله شرکت در آن است. گرچه بعضى از یهود، نسبتِ دست بسته بودن به خدا میدادند، ولى چون دیگران هم راضى بودند، این تفکّر انحرافى به همه نسبت داده شده است.وبی ‏لیاقتى و نااهلى خود را توجیه نکنیم. چراکه شیطان، تکبّر خود را به اغواى الهى نسبت داد. یهود هم محرومیّت‏هاى خود را با بخیل بودن خدا توجیه می ‏کردند. پاسخِ شبهه را باید قوی ‏تر از شبهه داد. وقتی آنان گفتند: دست خدا بسته است. آیه می فرماید: بلکه هر دو دست خدا باز است، یعنى کمال قدرت دارد. توبیخ باید مناسب با عمل باشد. همان گونه که قرآن براى افراد متّقى، نور و هدایت است، براى افراد لجوج، طغیان و کفر می آورد.

 

موضوعات: گفتار ناطق, آزاد  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-02-23] [ 12:00:00 ب.ظ ]

غفلت انسان ،مانع بصیرت ...

یکی از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هرکسی شود واورااز سعادت دنیاوآخرت ساقط سازد ،"غفلت"است.

قرآن کریم انسان را ازاین مسئله برحذرداشته ،می فرماید:"ولاتکن من الغافلین"(سوره اعراف آیه 205).بنابراین یکی از موانع بصیرت غفلت است .چه بسا یک فردعلم واطلاع کاملی ازمسائل دارداما غفلت اورابه چاه گناه  واشتباه می اندازد.وعلت غفلت هم درآیه بیان گردیده، یعنی ترجیح دنیا برآخرت.{به اوخطاب می شود}غافل بودی وما پرده را ازچشم تو کنارزدیم وامروز چشمت کاملا تیز بین است!”

 رفتم که خار از پاکشم ،محمل نهان شد ازنظر                

                          یک لحظه غافل گشتم وصدسال راهم دورشد

غفلت انسان را ازقرب الهی باز می دارد.دربخشی از مناجات شعبانیه ، اززبان امیرمومنان علی علیه السلام می خوانیم :"الهی ان انا متنی الغفله عن الاستعدادللقائک فقد نبهتنی المعرفه بکرم آلائک ؛ پروردگارا اگر غفلت مرا به خواب فروبرده واستعداد لقای تورا ازمن گرفته ،شناخت کرم نعمت هایت ،مرا ازاین خواب غفلت بیدارساخته است.

انسان دشمن قسم خورده ای دارد به نام ابلیس که برای رسیدن به هدف خود ،ازچهارسو به آدمی حمله می کندواین جمله غافلگیرانه ابلیس ازپیش وپس وراست وچپ آدمی انجام می گیرد ومی کوشد تا از هرآنچه که انسان را به دام می افکند بهره گیرد.البته این چهار سمت ،چهار سوی جغرافیایی نیست،زیرا محورحملات ابلیس دل وقلب آدمی است.که سمت وسوی جغرافیایی ندارد.چهار سمت طبق روایات ازچهار طرف بالا وپائین را شامل نمی شود،شیطان ازخطورات قلبی ونیات آدمی آگاه است؛لذا جادارد انسان لحظه ای از این دشمن غافل نگردد.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:"ان کان الشیطان عدوا فالغفله لماذا؛اگر شیطان دشمن انسان است .پس غفلت برای برای چیست؟”

غفلت زدایی را می توان یکی از هدف های بعث پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم دانست.امام علی علیه السلام درباره این بزرگوار می فرمایند:"متتبع بدوائه مواضع الفله ومواطن الخیره ؛اوطبیبی است که باداروهای خود به دنبال موارد غفلت وجایگاه های حیرت می گردد.”

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-05-22] [ 12:12:00 ب.ظ ]

ادوار شکل گیری جنین در قرآن ...

برخی از پژوهشگران مانند- دکتر محمد علی البار

مراحل پیدایش وتکامل جنین را از دیدگاه قرآن

و تکامل جنین رااز دیدگاه قرآن را هفت مرحله دانسته:   

                                                                                                          

1.نطفه، 2.علقه، 3.مضفه (مخلقه و غیرمخلقه)، 4.عظام، 5.لحم، 6.تسویه، تصویر و تعدیل، 7.نفخ روح.          

عمده آیاتی که در این رابطه مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از:

1. « إنّا خَلَقنَا الإنسانَ مِن نُطفةٍ أمشاجٍ نَبتلیهِ فَجعلناهُ سَمیعاً بَصیراً ؛ هر آینه ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدیم؛ ما او را می آزماییم، پس او را شنوا و بینا قرار داده ایم[1].»

2. « ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالةِ من ماءٍ مَهینٍ. ثُمَ سَوّاهُ و نفخ فیهِ مِن روحه … ؛ سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود: آن گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در ا دمید[2].»

3. «خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق ؛ انسان را از علق بیافرید[3].»

4. «هُو الّذی خَلَقَکُم مِن ترابٍ ثمَّ مِن نُطفةً ثمّ مِن عَلَقَة ثمَّ یخرجکُم طِفلاً… ؛ او است کسی که شما ار از خاکی آفرید؛ سپس از نطفه ای، آنگاه از علقه ای و بعد شمار را [به صورت] کودکی می آورد..[4].»

5. «أیحسبُ الإنسانُ  أن یُترَکَ سُدیً. ألم یَکُ نطفة من مَنِّی یُمنی ثمَّ کان عَلَقَةً فَخَلَقَ فسوّی ؛ آیا انسان می پندارد که بیهوده رها می شود؟! مگر او [قبلاً] نطفه ای نبود که در رحم ریخته می شود؟ پس علقه شد و [خدایش] شکل داد و درست کرد[5].»

6.«یا أیّها النّاس إن کُنتُم فی ریبٍ من البعث فإنّا خلقناکم من تُرابٍ ثمَّ من نطفةٍ ثم من علقةٍ ثم من مُضغَةٍ مخلَّقةٍ و غیر مخلَّقةٍ… ؛ ای مردم! اگر درباره برانگیخته شدن در شک اید؛ پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده ایم؛ سپس از نطفه؛ سپس از علقه، آنگاه از مضغة، دارای خلقت کامل و[احیاناً] ناقص…[6].»

7.«و لَقَد خلقنا الإنسانَ مِن سُلالةٍ من طینٍ. ثمَّ جعلناهُ نُطفةً فی قرارٍ مَکینٍ. ثمَّ خلقنا النُّطفةَ علقةً فخلقنا العَلَقَةَ مُضغةً فخلقنا المُضغةَ عظاماً فکسونَا العِظامَ لحماً ثُمَّ أنشأناهُ خَلقاً آخَرَفتبارک اللهُ أحسَنُ الخالقِیِنَ… ؛ آنگاه او را به صورت علقه در آوردیم؛ پس آن علقه را [به صورت] مضغة گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم؛ بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است[7]



[1]   سوره دهر، آیه2
[2]   سوره سجده، آیه8
[3]   سوره علق، آیه2
[4]   سوره مؤمن، آیه67
[5]   سوره قیامت، آِه38
[6]   سوره حج، آیه5
[7]   سوره مؤمنون، آیه14

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[جمعه 1397-01-17] [ 07:47:00 ب.ظ ]

مقصود از شرح صدر رسول الله (ص) در (الم نشرح لك صدرك) ...

راغب گفته : كلمه (شرح ) در اصل لغت به معناى باز كردن گوشت و امثال آن است، وقتى گفته مى شود: (شرحت اللحم ) معنايش اين است كه گوشت باز شد، و (شرحت اللحم ) معنايش اين است كه من گوشت را باز كردم، و از جمله موارد استعمالش ‍ (شرح صدر) است، كه معنايش باز شدن و گستردگى سينه به نور الهى و سكينتى از ناحيه خدا و روحى از او است، و در قرآن فرموده : (الم نشرح لك صدرك ) و نيز فرموده : (فمن شرح اللّه صدره ).

ترتب آيات سه گانه اول سوره كه مضمون هر يك مترتب بر آيه قبل است، و سپس تعليل آنها به آيه (فان مع العسر يسرا) كه از ظاهرش بر مى آيد كه با وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در اوائل بعثتش و اواخر آن منطبق باشد، و سپس تكرار اين تعليل و نيز تفريع دو آيه آخر سوره بر ما قبل همه شاهد بر آنند كه مراد از شرح صدر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) گستردگى و وسعت نظر وى است، به طورى كه ظرفيت تلقى وحى را داشته باشد، و نيز نيروى تبليغ آن و تحمل ناملايماتى را كه در اين راه مى بيند داشته باشد، و به عبارتى ديگر نفس شريف آن جناب را طورى نيرومند كند كه نهايت درجه استعداد را براى قبول افاضات الهى پيدا كند.

(رواياتى متضمن تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و تبديل و تبديل قلب او و رواياتى ديگر درذيل آيات گذشته)

در الدر المنثور است كه عبد اللّه بن احمد در كتاب (زوائد الزهد)، از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت : ابو هريره از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) پرسيد اولين چيزى كه از امر نبوت ديدى چه بود؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) خود را جمع و جور كرد و نشست، و فرمود: اى ابو هريره (خوب ) سؤالى كردى، من در صحرا بودم در حالى كه بيست سال و چند ماه از عمرم گذشته بود، ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم، به بالا نظر كردم مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى پرسيد، آيا اين همان است آنگاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره هايى كه نظير آن را هرگز در خلق نديده بودم، و ارواحى كه در خلق هيچ چنين چيرهايى نديده بودم، و نيز جامه هايى كه در خلق بر تن احدى نديده بودم، آن دو نفر نزديك من مى آمدند، و آنقدر جلو آمدند كه هر كدام يك بازوى مرا گرفت، ولى من احساس تماس دست آنها با بازويم را نمى كردم.

در اين حال يكى به ديگرى گفت بخوابانش و او بدون فشار و يا كشيدن مرا خوابانيد، پس يكى به ديگرى گفت : سينه اش را بشكاف، پس آن ديگرى سينه ام را گرفت آن را شكافت، و تا آنجا كه خودم مى ديدم خونى و دردى مشاهده نكردم، پس آن ديگرى به وى گفت : كينه و حسد را در آور، و او چيزى بشكل لخته خون در آورده بيرون انداخت ، باز آن ديگرى گفت راءفت و رحمت را در جاى آن بگذار، و او چيزى به شكل نقره در همانجاى دلم گذاشت، آنگاه انگشت ابهام دست راستم را تكان داد و گفت برو به سلامت. من برگشتم در حالى كه احساس كردم كه نسبت به اطفال رقت، و نسبت به بزرگسالان رحمت داشتم.

و در بعضى روايات آمده كه اين قصه در هنگام نزول سوره (اقرا باسم ربك…) واقع شده كه آنجناب چهل ساله بوده.

و در بعضى ديگر نظير آنچه در صحيح بخارى و مسلم و ترمذى و نسائى نقل شده آمده كه اين قصه در شب معراج اتفاق افتاده.و به هر حال بدون اشكال اين قصه جنبه تمثيل دارد، و دانشمندان اسلامى بحث هايى طولانى پيرامون مفاد اين روايات كرده اند كه همه اين بحث ها بر اساس اين پندار است كه جريان يك جريان مادى و يك برخورد مادى بوده، و به همين جهت وجوهى را ذكر كرده اند كه چون اصل و اساس بحث باطل بود از نقل آن وجوه خوددارى كرديم.

و در همان كتاب است كه ابو يعلى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن حبان ، ابن مردويه، و ابو نعيم (در كتاب دلائل )، همگى از ابى سعيد خدرى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بروايت كرده اند كه فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت : پروردگارت مى فرمايد: هيچ مى دانى چگونه نامت را بلند آواز كردم ؟ عرضه داشتم خدا بهتر مى داند. گفت پروردگارت مى فرمايد: از اين راه كه هر و در همان كتاب است كه عبد الرزاق، ابن جرير، حاكم و بيهقى، از حسن روايت كرده اند كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) روزى خوشحال و خندان از خانه بيرون مى آمد و مى فرمود: هرگز يك (عسر) حريف دو (يسر) نمى شود، (ان مع العسر يسرا)، (ان مع العسر يسرا).

و در مجمع البيان در ذيل آيه (فاذا فرغت فانصب و الى ربك فارغب ) مى گويد معنايش اين است كه وقتى از نماز واجب بپرداختى، برخيز و در برابر پروردگارت به دعا بايست، و با رغبت از او درخواست كن. آنگاه صاحب مجمع البيان مى گويد: اين معنا از امام باقر و امام صادق (عليهما السلم) نقل شده.

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-12-15] [ 10:01:00 ق.ظ ]