وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




ردشهید مطهری بر پلورالیسم دینی1 ...


استادشهید مطهری معتقد بود در شرایط خاص، افراد غیرمسلمان هم بهشتی می‌شوند، ولی هرگز معنای این سخن آن نیست که ادیان متعدد در عرض یکدیگر برحق هستند. یعنی ایشان هم مانند اغلب فیلسوفان مسلمان، موضوع پلورالیسم دینی در باب حقانیت را از مقوله‌ی پلورالیسم در باب نجات جدا می‌دانستند و پلورالیسم حقانیت را نفی و پلورالیسم نجات را اثبات می کردند.
پلورالیسم به معنای کثرت‌گرایی و پذیرش کثرت است و براساس مضاف‌الیه آن، معانی مختلفی پیدا می‌کند. مثلاً پلورالیسم دینی به معنای کثرت‌گرایی در دین، پلورالیسم رفتاری به معنای پذیرش کثرت در سلایق و رفتار و تعامل با دیگران است. اثبات و نفی هر یک از این مفاهیم، راهی مستقل را می­طلبد. برای نمونه، برخلاف آنچه بسیاری از روشن‌فکران پنداشته­اند، اثبات مدارا یا کثرت‌گرایی رفتاری لزوماً از راه اثبات پلورالیسم دینی نیست. آنچه در پلورالیسم دینی مطرح است، این است که ادیان در عرض هم حقانیت دارند و حقانیت منحصراً در اختیار یک دین خاص نیست. لذا تفاوتی نمی‌کند که افراد یک جامعه، مسلمان یا مسیحی باشند، بلکه مهم این است که خداپرست و متدین به دینی باشند و به‌شکلی عبادات و کارهای نیک را انجام دهند.نکته‌ی مهم در بحث پلورالیسم این است که باید دو موضوع را از هم جدا کنیم. یک موضوع در باب حقانیت است و پرسش آن این است که چه کسانی رستگار خواهند شد. در بحث‌های فلسفه‌ی دین، پرسش اول را بحث از پلورالیسم یا انحصارگرایی در باب حقانیت و پرسش دوم را پلورالیسم یا انحصارگرایی در باب نجات قلمداد می‌کنند؛ یعنی بعد از اینکه دانستیم دینی برحق است، می‌توانیم به این موضوع بپردازیم که چه کسانی بهشتی خواهند شد و اگر دینی برحق است، آیا پیروان ادیان دیگر هم می‌توانند با انجام کارهای نیک، بهشتی شوند یا خیر؟

 

تفکیک این دو موضوع اهمیت دارد، زیرا متأسفانه طرفداران پلورالیسم، که فقط محدود به روشن‌فکران نمی‌شود و سنت‌گرایان را هم در بر می‌گیرد، در دفاع از پلورالیسم دینی، این دو موضوع را با هم خلط کرده‌اند و از اینکه همه‌ی افراد جهنمی نمی‌شوند (کثرت‌گرایی در نجات)، می‌خواهند نتیجه بگیرند که همه‌ی ادیان برحق هستند (کثرت‌گرایی در حقانیت). یعنی بین پلورالیسم دینی در باب حقانیت و در باب نجات، تلازمی قائل شده‌ و این‌گونه استدلال کرده‌اند: از آنجا که نمی‌توانیم قبول کنیم همه‌ی مردم غیرمسلمان جهنمی شوند یا بیشتر انسان‌ها به جهنم روند، زیرا رحمت خدا اجازه نمی‌دهد که همه‌ی مردم جهنمی شده و عده‌ی کمی به بهشت روند. پس به همین دلیل، باید معتقد شد همه‌ی ادیان برحق هستند. در حالی که این تلازم غلط است و بین پلورالیسم دینی در باب حقانیت و نجات هیچ تلازمی وجود ندارد.

مرحوم شهید مطهری معتقد بود در شرایط خاص، افراد غیرمسلمان هم بهشتی می‌شوند، ولی هرگز معنای این سخن آن نیست که ادیان دیگر هم برحق هستند؛ یعنی شهید مطهری هم مثل بقیه‌ی فیلسوفان مسلمان، این دو موضوع را از هم جدا کردند، اما در زمان ایشان، به دلیل غلبه‌ی سؤالات در موضوع عدل الهی، بیشتر بحث‌ها درباره‌ی پلورالیسم نجات مطرح می‌شد و کمتر بحث پلورالیسم حقانیت مطرح بود. در آن دوران، سؤال دانشجویان و جوانان این بود که آیا دانشمندان، فیلسوفان، مخترعین یا مکتشفین ادیان دیگر هم بهشتی می‌شوند و آیا اساساً غیرمسلمانان به بهشت می‌روند‌ یا خیر؟

لذا بحث‌های شهید مطهری اغلب ناظر به بحث نجات است، اما درباره‌ی حقانیت هم به‌صراحت در کتاب «عدل الهی» آورده‌اند که «اندیشه‌ی برخی از مدعیان روشن‌فکری نادرست است که معتقدند همه‌ی ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه‌ وقت یکسان هستند.»استاد شهید مطهری به این نکته نیز اشاره کرده­اند که برخی از طرفداران پلورالیسم به این مطلب استناد می‌کنند که قرآن به ما دستور داده است همه‌ی انبیا را قبول داشته باشیم، اما این دستور قرآن به این معنا نیست که همه‌ی ادیان را در عرض هم و در یک زمان برحق بدانیم، زیرا اولاً بحث حقانیت موقت با حقانیت دائم متفاوت است. ثانیاً قبول داشتن همه‌ی پیامبران، به این معناست که همه‌ی پیامبران سابق، مبشر پیامبران لاحِق بوده‌اند، خصوصاً خاتم و افضل پیامبران که حضرت رسول (ص) هستند. بنابراین لازمه‌ی ایمان به همه‌ی پیامبران اتفاقاً این است که در دوران اسلام تنها دستورهای پیامبر اسلام معتبر باشد.

شهید مطهری به‌صراحت می‌فرمایند که «دین» در قرآن همواره به لفظ مفرد آمده و در قرآن کلمه‌ی «ادیان» وجود ندارد. این موضوع ناظر به این است که آنچه از نظر اسلام معتبر است، تنها یک دین است و اسلام پلورالیسم دینی را نمی‌پذیرد.

 

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
[شنبه 1395-02-11] [ 08:29:00 ب.ظ ]

شناخت راه خدا ...

بعثت درکلام حضرت فاطمه (سلام اله علیها)

پروردگار بزرگ، به پایان همه کارها دانا بود و بر دگرگونی های روزگاردر محیط بینا و به سرنوشت هر چیزی آشنا.

محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند.

پیغمبر که درود خدا بر او باد، دید که هر فرقه ای دینی گزیده و هرگروه در روشنایی شعله ای خزیده و هر دسته به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که می شناسند از خاطر سترده اند.

پس خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد روشن ساخت و

دل ها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده هایی را که

بر دیده ها افتاده بود، به یکسو انداخت.»

 

 

موضوعات: حدیث عشق, پاسخ به شبهات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-02-08] [ 02:24:00 ق.ظ ]

یا محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) ...

مهم ترین پیام بعثت

توحید، اصلی ترین و مهم ترین پیام بعثت است. فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته می شود. در قرآن کریم، اصل توحید، ساختار کلی همه آیات است و نخستین پیام همه پیامبران پیشین نیز اصل توحید بوده است: «پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه به وی وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید».(انبیاء: 25)
از سوی دیگر، توحید فقط راه حلی برای بحران های دوران جاهلیت نبوده است. توحید، شعار محض نیست. توحید؛ یعنی نفرت و دوری و نفی همه طاغوت ها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله. با این مفهوم، انسان قرن 21، بیش از هر زمان دیگر به این اصل حیاتی نیاز دارد. بشر امروز، با طاغوت ها و بت های درونی و بیرونی خود، از هر گونه پیشرفت و سعادت واقعی بازمانده است. توحید؛ یعنی نپذیرفتن هیچ گونه بی عدالتی. با این وصف، از شخصی ترین رفتار انسان تا قانون گذاری برای حکومت جهانی، جایگاه اجرای اصل توحید است. بدون توحید و مبارزه با قدرت های بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 02:16:00 ق.ظ ]

غیرت ازدست رفته ...

س. آیا غیرت مرد از بین رفتنی است؟ چگونه از بین می‌رودو آیا می‌توان غیرت از دست رفته را برگرداند؟

ج.از بین رفتن غیرت:
قوای جسمانی، همه ضعیف شده و از بین می‌روند؛ رشد جسمی انسان ابتدا سیر صعودی دارد و سپس سیر نزولی می‌یابد؛ نوزادی که درست نمی‌بیند، نمی‌شنود و کاری نمی‌تواند انجام دهد، به جوانی بالغ، رشید و … مبدل می‌گردد، اما پس از گذران یک دوره (به ویژه از چهل سالگی به بعد)، این قوا سیر نزولی دارند. دوباره چشم ضعیف می‌شود، گوش سنگین می‌شود، عضلات شُل می‌شوند، قامت خم می‌گردد، دندان‌ها می‌ریزد، قوای جنسی از بین می‌رود و …، لذا فرمود: « وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ - و هر كه را عمر دراز دهيم، او را در خلقت دچار افْت (واژگونی) مى‏كنيم آيا نمى‏ انديشند؟ / یس، 68».
اما سیر صعودی یا نزولی در صفات و قوای روحی چنین نیست که به طور کلی از بین برود. چنان که چه بسا “ایمان و کفر” در یک پیرمرد یا پیرزن 80 ساله، به مراتب شدیدتر از میانسالی‌اش باشد.
اما در سیر نزولی، ممکن است از یک سو رشد لازم صورت نپذیرد و از سوی دیگر همان که هست نیز مدفون و مستور گردد. مثل این که “عقل” مدفون و محبوس گردد و خود را به در دیوار زندانش بکوبد - “قلب و فطرت” محجوب شود.
“غیرت” نیز همین طور است، از بین نمی‌رود، اما محجوب و محبوس می‌گردد، در مسیر غیر خودش قرار می‌گیرد، عرصه ظهور و بروزش خطا و کاذب می‌شود.
بازیافت:
پس، چیزی از بین نرفته که بازیافت شود، بلکه یا محجوب شده که باید پرده‌ها کنار زده شود، یا محبوس شده که باید رها و آزاد گردد و یا در مسیر خطا قرار گرفته که باید به مسیر درست «صراط مستقیم» برگردد. لذا فرمود که وجه و جهت خود را به سوی فطرت‌تان برگردانید.
« فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (الرّوم، 30

ترجمه: پس حق‏ گرايانه روى دل خود را به سوى اين دين (دين اسلام) كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، (و) هرگز تبديلى در آفرينش (تكوينى) خدا نباشد (و در آيين تشريعى او هم نبايد باشد)، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمى‏دانند.

 

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 01:46:00 ق.ظ ]

یاور مهدی (عجل الله ) ...

س.چگونه در ایران، با وجود فساد بیش از اندازه و کم شدن اعتقاد و ایمان به اسلام و بی حجابی در بین جوانان، فساد مسولان، تضاد طبقاتی و …، باز هم اعتقاد داریم که این کشور جمهوری اسلامی و حکومتی است که امام زمان (عج) یار و یاور آن است؟
ج. حمایت امام زمان علیه السلام:
اگر چه حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، «امام الرّحمة» هستند و به تمامی مردم مستضعف جهان (هر چند کافر باشند)، با نظر رحمت و دلسوزی نگاه می‌کنند، چه رسد به تعدادی از شیعیان خود که غفلت زده و بیمار شده‌اند و دچار معصیت می‌گردند، اما تردیدی نیست که حمایت و دفاع ایشان از مفاسد و فاسدها نیست، بلکه از ده‌ها میلیون مردم مسلمان این کشور است که هم چنان در حفظ اعتقادات و ارزش‌های الهی خود پای‌فشاری و مجاهدت دارند. اهل تقوا، بصیرت، عبادت و عمل صالح هستند، اسیر امواج نمی‌گردند، اهل تلاش و مجاهدت در روز و عبادت در شب هستند. اهل نماز، روزه، حجاب، دعا، توسل، توکل، اعتکاف و اهل قرآن مجید هستند.


موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ق.ظ ]