“وَ قَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینفِقُ كَیفَ یشَاءُ؛ یهود گفت: دست خدا بسته است. دستشان بسته باد و از رحمت خدا دور باشند برای این کلمه‌ی کفری که گفتند، بلکه دست‌های خدا باز است، می‌دهد به هر نحوی که بخواهد.”

 راضی بودن  به گناه ازسوی دیگران، بمنزله شرکت در آن است. گرچه بعضى از یهود، نسبتِ دست بسته بودن به خدا میدادند، ولى چون دیگران هم راضى بودند، این تفکّر انحرافى به همه نسبت داده شده است.وبی ‏لیاقتى و نااهلى خود را توجیه نکنیم. چراکه شیطان، تکبّر خود را به اغواى الهى نسبت داد. یهود هم محرومیّت‏هاى خود را با بخیل بودن خدا توجیه می ‏کردند. پاسخِ شبهه را باید قوی ‏تر از شبهه داد. وقتی آنان گفتند: دست خدا بسته است. آیه می فرماید: بلکه هر دو دست خدا باز است، یعنى کمال قدرت دارد. توبیخ باید مناسب با عمل باشد. همان گونه که قرآن براى افراد متّقى، نور و هدایت است، براى افراد لجوج، طغیان و کفر می آورد.

 

موضوعات: گفتار ناطق, آزاد  لینک ثابت