در اواخر قرن بیستم که نظریه پردازان غربی مکتب لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ و نجات دهنده بشریت معرفی می کردند؛ در ایران، انقلابی در آستانه تحقق بود که تمام مناسبات و محاسبات آنها را بر هم می زد. انقلاب اسلامی ایران در دوره و زمانی پا به عرصه گذاشت که مدرنیته تمام آنچه را که داشت به مرحله عمل در آورده و بیش از پیش بشر را دچار سر درگمی کرده بود. مدرنیته با مشخصه هایی همچون اومانیسم[1]، سکولاریسم[2]، جدایی اخلاق از تار و پود عالم، و… ادعاکرده بود که سعادت و خوشبختی را برای انسان به ارمغان آورده و مسیر رشد و پیشرفت او را مسطح کرده است. در حالی که به تدریج انسان را در ابعاد مادی و معنوی در سراشیبی سقوط قرار داده و موجبات تنفر مردم از آن را فراهم می ساخت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...