موضوع بحث مفهوم تكامل در تاریخ و به تعبیر دیگر تكامل اجتماعی و پیشرفت اجتماعی انسان است. علما برای انسان قائل به دو تكاملند: یكی تكامل طبیعی و زیستی كه در زیست شناسی خوانده و دیده اید، كه انسان را كاملترین حیوان و آخرین حلقه ی تكامل طبیعی حیوانات دانسته اند. معنی تكامل طبیعی روشن است، یعنی تكاملی كه جریان طبیعت بدون دخالت و خواست خود انسان به وجود آورده است. از این جهت میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست؛ یعنی یك مسیر طبیعی جبری قهری هر حیوانی را به مرحله ای رسانده است، انسان را هم همان جریان به مرحله ای كه امروز ما او را انسان می نامیم و او را نوعی خاص در مقابل سایر انواع می دانیم رسانده است.
ولی تكامل تاریخی یا تكامل اجتماعی یعنی سیر جدیدی از تكامل كه در این سیر جدید، طبیعت به آن شكل دخالت ندارد. این تكامل، تكامل اكتسابی است، یعنی تكاملی است كه انسان با دست خود آن را كسب كرده او دوره به دوره هم
آن را از طریق تعلیم و تعلّم- نه وراثت- منتقل كرده است. تكامل طبیعی بدون اختیار و اكتساب انسان رخ داده است و با یك سلسله قوانین ارثی دوره به دوره طی شده است. ولی تكامل اجتماعی یا تاریخی انسان چون اكتسابی است و به دست خود انسان به وجود آمده است انتقالش از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیاناً از منطقه ای به منطقه ای، به وسیله ی توارث نبوده و امكان هم نداشته است بلكه به وسیله ی تعلیم و تعلّم و یاد دادن و یاد گرفتن و در درجه ی اول به وسیله ی فن نوشتن انجام شده است كه می بینیم قرآن كریم هم به قلم و ابزارهای نوشتن قسم می خورد: ن وَالْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرونَ  و یا: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ. خَلَقَ الْاِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ. اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ  خدای بزرگوار تو همان است كه قلم به دست گرفتن را به انسان آموخت، یعنی استعداد پیشرفت در تكامل تاریخی و تكامل اجتماعی به انسان داد.
در اینكه جامعه ی بشر از بدو پیدایش، از زمانی كه شروع به ایجاد تمدن كرده، رو به پیشرفت و رو به تكامل بوده است تقریباً جای بحث نیست. همه ی ما می دانیم كه همان طوری كه تكامل طبیعی تدریجاً رخ داده است، تكامل اجتماعی هم تدریجاً رخ داده است، با یك تفاوت و آن اینكه هرچه زمان گذشته است بر سرعت این تكامل افزوده است و به اصطلاح علمی یك حركتِ مقرون به شتاب بوده است، یعنی حركت بوده و سكون نبوده و تازه حركت یكنواخت هم نبوده است (حركت یكنواخت مثل حركت یك اتومبیل كه مدتی مثلاً با سرعت صد كیلومتر در ساعت حركت كند) بلكه حركتِ با شتاب بوده است یعنی تدریجاً بر سرعتش افزوده شده است، اگر در دقیقه ی اول مثلاً یك كیلومتر حركت كرده، در دقیقه ی دوم 2 كیلومتر، در دقیقه ی سوم 4 كیلومتر و بلكه بیشتر، به طوری كه هرچه جلو آمده است با سرعت بیشتر و در بعضی از قسمتها با سرعت خارق العاده ای پیش رفته و جلو آمده است. ولی با اینكه به نظر می رسد كه تكامل و پیشرفت امری بدیهی است، حتماً تعجب خواهید كرد كه در میان دانشمندان افرادی بوده و هستند كه در اینكه بتوان نام آنچه را كه رخ داده است پیشرفت و تكامل نامید، تردید كرده اند. خیلی هم در
ابتدا تعجب آور است كه چه جای تردید است؟ ! اینكه چرا تردید كرده اند بعد عرض می كنم. در اینجا همین قدر اشاره می كنم كه اگرچه ما تردید آنها را صحیح نمی دانیم و ما هم معتقدیم كه جامعه ی بشر همه جانبه رو به تكامل است و به یك مراحل نهایی نزدیك می شود، در عین حال تردیدهای آنها هم بی وجه نیست، جهتی دارد كه باید روشن بشود تا ما بتوانیم مفهوم تكامل را كاملاً درك بكنیم .

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...