وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






مرداد 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




سلام امام زمان عزیز ...

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-05-11] [ 12:27:00 ب.ظ ]

نگاه مهربان آقا ...

مرد کرد زبانی سی و پنج ساله به نام غلامحسین که بر اثر سقوط از کمر فلج شده بود و با چوب زیر بغل راه می رفت راهی مشهدالرضا می شود.با چوبی که زیر بغلش بود خود را به کنار سقا خانه اسماعیل طلایی می رساند.یکی از خدام را می بیند غلامحسین فکر می کند که امام رضا(ع)در یکی از این اتاقهاست که باید نزد او برود…با همان لهجه ی کردی به خادم می گوید آقا کجاست؟ خادم به حالت شوخی به گلدسته اشاره میکند و می گوید از این پله ها که بالا بروی آقا بالاست…

غلامحسین به طرف گلدسته می رود و با زحمت زیاد از پله ی اول و دوم بالا می رود همین که می خواهد با همان تلاش از پله ی سوم بالا رود از بالای گلدسته صدایی می شنود که غلامحسین بالا نیا! برای تو زحمت دارد من خودم پایین می آیم!می بیند که قطعه ای از نور پایین می آید.خوشحال شده سلام می کند.امام می فرماید:چه کار داری؟غلامحسین می گوید:شش ماه است که از کار افتاده ام حالا آمده ام تا مرا خوب کنی.آقا دستی به کمرش می کشد و در همان حال چوبها از زیر بغلش  می افتد و آسوده روی پاهای خود می ایستد و کمرش راست شده و احساس درد نمی کند…حضرت چوبها را از زمین بر می دارد و به او می دهد و می فرماید هر چه دیدی برای آن خادم نقل کن.!

 

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ب.ظ ]

یار شوای مونس غمخوارگان ...

اي نفست چاره‌ي درماندگان
چاره‌ي ما ساز كه بيچاره‌ايم
يار شواي مونس غمخوارگان
قافله شد، بي كس ما ببين
پيش تو با ناله وآه آمده‌ايم

****************************************************
                   
 
  جزتوكسي نيست كس بي‌كسان
گر توبراني، به كه روي آوريم
چاره‌ كن اي چاره‌ي بيچارگان
اي كس ما بي‌كسي ما ببين
معتغذر از جرم و گناه آمده‌ايم

***************************************************

 

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 12:19:00 ب.ظ ]

شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي كرامت به وي ...

آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود :

« مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شده‌ام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري مي‌كشيدم، بي‌درنگ شفا مي‌يافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .»

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 12:06:00 ب.ظ ]