وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






دی 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30  


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




نقش زن درادوار مختلف تاریخی ...

 نقش زن در ادوار مختلف تاریخی

زن در ادوار تاریخی و در جوامع و ملل و نحل گوناگون نقشهای متفاوتی داشته است که به اختصار آن را مورد مطالعه قرار می دهیم.

۱-۲ در جوامع باستان و ملل و نحل گوناگون

۱-۱-۲) در مقاطعی از تاریخ، زن سالاری بوده و زن، نقش مدیریتی و پُست های درجه اول و منصبهای ویژه ای در ساخت حکومت و سیاست داشته است، مثلا در مصر، زمانی، چند شهبانو بر آنان فرمان می راندند. یکی از شرایطی که در قباله ازدواج مردم مصر ثبت می شد، اطاعت کامل مرد از زن بود. به طور کلی، زن در مصر باستان، فرمانروای خانواده بود و مردان مجبور بودند دستمزد خود را بدون دخل و تصرف به خدمت بانوی خانه بیاورند و زنان حق داشتند آن را بدون اجازه شوهر خرج کنند؛ ولی این امر از کشور مصر به کشورهای دیگر سرایت نکرد و جهان شمول نشد و در خود مصر نیز پایدار نماند. [۲]

۲-۱-۲) مردم سالاری و نقش ابزاری زن در غالب جوامع

متأسفانه در طول تاریخ، مردان با روحیه استخدام گری خود نسبت به زن به دید یک حیوان نگریسته که برای حمل بار، خرید و فروش و استفاده های دیگر، مورد بهره برداری قرار می گرفت.

زن در یونان باستان، فاقد شخصیت اجتماعی بود و نقشی جز بهره دهی نداشت. دموستن، خطیب معروف یونانی در یک جمله شگفت آور، این چنین از اوضاع و احوال یونان خبر می دهد: از فواحش تمتع می بریم، با کنیزکان و زنان غیرمشروع خود در اوقات روز، سلامت جسم خویش را تأمین می کنیم و زنان فرزندان نامشروع برای ما می آورند و وفادارانه خانه های مان را حفظ و حرست می کنند. [۳]

زن مانند حیوانات قابل فروش و هبه بود. پدر و شوهر می توانستند زن و دختر خود را بفروشند یا قرض دهند و او را بکشند و آنان در برابر پدر و شوهر حق مالکیت و حیات نداشتند. [۴] در سرزمین بابل، مرکز تمدن کلدانیان و آشوریان، سالی یکبار دخترانی را که پا به سن زناشویی گذاشته بودند در یک جا جمع می کردند و هر یک را بر حسب زیبایی، به نرخی می فروختنددر سراسر آفریقا، خرید و فروش زن رایج و با دادن حداکثر چهار گاو و حداقل دو مرغ او را می‌خریدند و در زمان قحطی قربانی می کردند. ارزش زن از یک تخم مرغ کمتر بود، زیرا اگر تخم مرغها در دست زنی می‌شکست، به اعدام محکوم می شد.  در استرالیا، زن حکم حیوانی اهلی را داشت که فقط برای شهوت رانی، حمل بار و تولید نسل به کار می رفت و در دوران قحطی او را می کشتند تا گوشتش را بخورند.

در اسپارت، برای اصلاح نژاد، شوهران را تشویق می کردند زنان خود را در اختیار مردان نیرومند قرار دهند و وقتی از پسر زائیدن زن مأیوس می شدند؛ او را به مرگ محکوم می کردند.

۳-۱-۲) طفیلی دانستن زن

زن در جوامع باستانی و ملل مختلف، نقش طفیلی داشته و به عنوان یک انسان آزاد و مختار نبوده است. در واقع وجود و حیات زن به برکت وجود مرد و شوهرش قلمداد می شد، مثلا در هند، زن تابع مرد بود. بعد از مردن شوهرش، ازدواج برای او مشروع نبود، بلکه زن را همراه شوهر مرده اش می سوزاندند. این سنت را ساتی می گفتند.

در روم، زنان جزء جامعه و خانواده به حساب نمی آمدند. خانواده ها را تنها مردان تشکیل می دادند. زنان تابع خانواده بودند. اموال ارثی مختص مردان بود. بین پسر با مادرش و بین خواهر و برادرانش و بین دختر و پدرش، ارتباط خویشاوندی که باعث توارث شود نبود. به شکایت زنها گوش داده نمی شد. هیچ معامله ای از ایشان معتبر و نافذ نبود. مداخله در امور اجتماعی از آنان پذیرفته نبود، ولی مردان ـ حتی پسر خوانده ها ـ می توانستند در همه کارها مداخله کنند.

در تمدن چین، دختران مثل باری بر دوش خانواده سنگینی می کردند. در روزگار سختی ها اگر نوزاد دختری به خانواده اضافه می شد، نوزاد بی گناه را رها می کردند تا در سرمای شدید بمیرد یا خوراک حیوانات شود. زن آن قدر بی ارزش بود که وقتی دختری متولد می شد، نزدیکان و خویشاوندان با تأسف فراوان به والدینش تسلیت می گفتند.  زنان بیوه به رسم وفاداری به شوهران خود باید خود را می کشتند.

۴-۱-۲) شخصیت حقوقی وابسته به مرد

نقش وابستگی زن در دوره های تاریخی مشهود است، مثلا در دوره امپراتوری ساسانی، زن هیچ گونه استقلال و شخصیت حقوقی نداشت و در سلسله مراتب خانوادگی تحت سرپرستی رئیس خانواده یعنی پدر یا شوهر بود. مالی را که زن با کار و تلاش خود به دست می آورد، به رئیس خانواده متعلق بود و زن از اموال خود بهره ای نمی برد.

در روم به شکایت زنها گوش داده نمی شد. هیچ معامله ای از ایشان معتبر و نافذ نبود. مداخله در امور اجتماعی از آنان پذیرفته نبود، ولی مردان ـ حتی پسر خوانده ها ـ می توانستند در هم کارها مداخله کنند. تدبیر مال زنان با مردان بود، هر چند آن مال مهریه زنان باشد. زنان باید اموال را به اذن ولی خود کسب می کردند، همچنین آنان از ارث محروم بوده و بدون اجازه پدر یا یکی از بزرگان قوم خود اجازه ازدواج و طلاق نداشتند.

در میان کلدانیان، زن در اراده و عمل، استقلال نداشت و اگر زن از شوهرش اطاعت نمی کرد یا عملی را مستقلا انجام می داد، مرد می توانست او را از خانه بیرون کرده یا زنی دیگر بگیرد و پس از آن حق داشت با او معامله یک برده را بکند. زن اگر در تدبیر خانه اشتباهی می کرد، مثلا اسراف یا ریخت و پاش می کرد ـ شوهرش می توانست از او نزد قاضی شکایت کند و اگر جرم او اثبات می شد، او را در آب غرق می کرد.

۳- نگاه تحقیرآمیز به زن در ادیان تحریف شده

آنچه از شرایع قبل از اسلام به ما رسیده و تاریخ گواهی می دهد، این است که اساسا در آئین تحریف شده یهود؛ برای زن شخصیت و منزلتی قایل نبودند. نگاهی به تاریخ ادیان تحریف شده بیانگر این مطلب است که آنها راجع به زن نگاه تحقیرآمیز داشته و جز نقش بهره کشی، طفیلی و وابستگی به زن قائل نبوده اند. آئین تحریف شده یهود، زن را حیوانی می داند که بیشتر از دیگر حیوانات به انسان شباهت دارد و در واقع برزخی میان انسان و حیوان به شمار می آید. آئین یهود معتقد است که یهوه (خدای یهود) در آخرین بند از فرمانهای ده گانه اش که برای موسی(ع) فرستاد، زنان را در ردیف چهارپایان و اموال منقول قرار داد و نقش زن فقط تولید سرباز برای مبارزه است.

در دین تحریف شده یهود، دختر کالایی است که می توان آن را هنگام تنگدستی فروخت. تلمود نسبت به وابستکی زن و عدم استقلال آن چنین می گوید: چگونه زن می تواند چیزی داشته باشد، در صورتی که او مال شوهرش است؟ هر چه کسب می کند، مال شوهرش می باشد. متاع در خانه حتی خرده نانهای روی میز مال شوهرش است.

آئین تحریف شده مسیحیت نیز، نسبت به زن جز نگاه و نقش فریبندگی، بهره دهی و وابستگی به مرد قائل نیست. نقش زن در این دیدگاه، مجسمه فریبندگی و شیطان است، زیرا معتقدند که حوا به عنوان یک زن، قریب شیطان را خورد و از فرمان خدا سرپیچی کرد و سپس آدم را اغوا نمود.

مارتین لوتر یک مسیحی است که برای زن، نقشی جز بهره دهی، بچه دار شدن و به دنیا آوردن کودکان قائل نیست. او می گوید: اگر آنها از پا درآمدند و یا حتی مردند، مسئله ای نیست، بگذارید آنان در زایمان بمیرند.

در آئین مسیحیت تحریف شده، زن از استقلال برخوردار نیست و وابستگی کامل به شوهرش دارد و بدون اجازه شوهر حق تصرف در اموال ندارد. در انجیل آمده است: چنانچه پدر و شوهر با نذر زن موافقت نکند، باطل است و هر گونه ضمانت بدون اجازه مرد، پوچ و بی معناست. بنابراین جز در مقطعی از تاریخ مصر، روحیه مردم سالاری باعث محروم شدن زنان از حقوق انسانی و اجتماعی شد. به جای تکریم زن با آنان به سان یک شیء معامله و از او بهره کشی جنسی و اقتصادی می شد.

۴- در جاهلیت عرب پیش از اسلام

در این بخش به جایگاه و مظلومیت زن در دوران پیش از ظهور اسلام می پردازیم.

۱-۴) نادیده گرفتن احساسات مادری

در دوران جاهلیت عرب قبل از اسلام، جز شاهد مظلومیت زن نمی باشیم. زنده به گور کردن دختران و نادیده گرفتن احساسات مادری، شدت جهالت آن دوران را می رساند. هر گاه زنان آبستن می شدند، در موقع زائیدن آنان را به صحرا می بردند و قبری در کنارشان حفر می کردند و پس از زائیدن اگر نوزاد دختر می بود، او را در گور می کردند. مادر اگر دو یا سه بار گرفتار زائیدن دختر می شد، به جرم زائیدن دختر او را نیز با نوزاد زنده به گور می کردند. اولین قبیله ای که به چنین کار قبیحی دست زد، قبیله بنی تمیم بود. این رسم ناپسند به تدریج در دیگر قبایل عرب نیز معمول شد.

۲-۴) فرومایگی زن

زن در پیش از اسلام و دوره جاهلی، خوار و فرومایه بود. عرب زن را منشأ ذلت و ننگ می شمرد و وقتی خبر از ولادت فرزند دختری می یافتند، چهره شان به شدت می گرفت و سرگردان می ماندند که آن را با خواری نگه دارند یا در خاک پنهان سازند. خداوند متعال آنها را چنین توصیف کرده است: و هر گاه یکی از آنان را به دختر مژده آورند، چهره اش سیاه می گردد. در حالی که خشم و اندوه خود را فرو می خورد. از بدی آنچه بدو بشارت داده شده، از قبیله خود روی می پوشاند. آیا او را با خواری نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟ و چه بد داوری می کنند.

۳-۴) مملوک بودن زن

در دوره جاهلی، زن در میان عرب به عنوان ملک و اموال به همدیگر به ارث می رسیدند. بدین گونه اگر همسر زنی می مرد، جامه بر سر او می انداختند و یکی از وارثان وی را به ارث می برد و اگر به او علاقه نداشت یا شوهرش می داد یا او را نزد خود نگه می داشت تا بمیرد. مثلا وقتی ابوقیس بن أسلت از دنیا رفت، پسرش محصن بن أبی أقیس، جامه خود را بر سر همسر پدرش کبیشه دختر معمر بن معبد انداخت و در نتیجه با مهریه ای که پدر به او داده بود، وارث نکاحش شد و سپس ارا بلاتکلیف رها کرد، نه با وی همخوابگی کرد و نه نفقه اش را داد. کبیشه نزد رسول خدا(ص) شکایت برد که یا رسول الله(ص)! شوهرم أبوقیس بن أسلت از دنیا رفت و پسرش محصت وارث نکاح من شد نه با من همخوابگی دارد و نه نفقه ام را می دهد و نه رهایم می کند که به خانواه و اهلم بپیوندم.

رسول خدا(ص) فرود: تو فعلا به خانه ات برگرد تا اگر خدای تعالی درباره مسئله ات حکمی نازل کرد، خبرت کنم. در این میان آیه نازل شد که با زنانی که پدرانتان به ازدواج خود درآورده اند نکاح مکنید و کبیشه به اهل خویش پیوست. [۲۰] قرآن کریم به این سنت غلط پایان داد و فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اند، برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه به ارث ببرید.

۴-۴) در فرهنگ عرب جاهلی، تبعیض علیه زنان اعلام می شد و زنان از همه حقوق اجتماعی محروم بودند، زن ها از ارث نصیبی نداشتند، ارث مال کسی بود که بتواند به دقت کار و زار، اسلحه به دست گیرد و در میدان نبرد حاضر شد و با دشمنان بجنگد و از حریم قبله دفاع کند. در این فرهنگ اموال میت نصیب مردان فامیل می شد. قرآن کریم با قاطعیت تمام و با تصریح به نساء در برابر رجال در جمله مستقل، حکم ارث زنان را در کنار حکم ارث مردن بیان کردو زنان مانند مردان مالک بخشی از ارث شدند: برای مران، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان آنان بر جای گذاشته اند، سهمی خواهد بود ـ خواه آن مال کم باشد یا زیاد ـ نصیب هر کس مفروض شده است.

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-10-22] [ 01:01:00 ب.ظ ]

سه دیدگاه متفاوت در نقش تاریخی زنان ...

قرآن کریم، برای زن و مرد با حفظ مدار هر یک، نقشی تاریخی قائل است، زیرا همان گونه که نقش آفرینی تاریخی صدیقین و قدیسین را بیان می کند؛ نقش آفرینی تاریخی صدیقات و قدیس ها را نیز بیان کرده است.

امام خمینی(ره) در مورد نقش تاریخی زن نوشته شده است که از نظر می گذرد؛

مقصود از نقش تاریخی زن این است که آیا اساسا زن در ساختن تاریخ نقشی داشته یا نه و اگر داشته، نقش مستقیم داشته یا غیر مستقیم و دیدگاه قرآن در این باره چیست؟ در اینکه زن نقش غیرمستقیم در ساختن تاریخ دارد، کسی منکر نیست، زیرا تأثیر زن در ساختن مرد بیش از تأثیر مرد در ساختن زن است؛ زن به عنوان مادر، نقش محوری و تعلیمی در سرنوشت فرزندان دارد.

شهید مطهری نقش مستقیم زن در تاریخ را با سه دیدگاه به صورت زیر بیان کرده است:

۱) زن، بدون نقش و شیء با ارزش: نگاه اول این است که برای زن هیچ گونه نقش مستقیمی در ساختن تاریخ قائل نبوده و برای او جز زائیدن و تربیت بچه و اداره داخل خانه نقشی دیگر مد نظر قرار ندهیم. بدین معنا که نقش زن در اجتماع نقش غیرمستقیم بوده و در درون خانواده از راه تأثیر خود بر مردان به عنوان یک شیء با ارزش و گرانبها نقش خود را ایفا کرده است.

۲) زن، دارای نقش و شخص بی ارزش: صورت دوم در نگاه تاریخی زن این است که زن عامل مؤثر در تاریخ است و نقش مستقیم در تاریخ دارد نه به عنوان شیء، اما شخص بی ارزش. در این نگاه ممکن است در بعضی جهات شخصیت زن بالا رود، مانند علوم و … و در این زمینه ها نقشی ایفا کند، ولی با گسست حریم بین زن و مرد، دیگر آن موجود گرانبها برای مرد نیست؛ زیرا ارزش زن در حفظ طبیعت زن است. آنچه در طبیعت زن وجود دارد این است که خودش به عنوان یک شیء گرانبها مرد را در تسخیر داشته باشد. آنجا که حریم دریده شود و زن از حالت اختصاص خارج شود و به صورت ارزان در اماکن عمومی برای سرگرمی و هوس بازی و در کوچه و بازار برای چشم چرانی و در مغازه ها برای جذل مشتری منفعت طلبان و شرکت های تجاری ظاهر شود، از ارزش خودش می افتد.

۳) زن، دارای نقش و شخص باارزش: صورت سومی هم وجود دارد و آن این است که زن به صورت یک شخص با ارزش است؛ یعنی از یک طرف شخصیت روحی و معنوی داشته باشد و از طرف دیگر، در اجتماع مبتذل نباشد، یعنی نه محدودیت و نه اختلاط، بلکه حریم. حریم مسئله ای است بین محدودیت زن و اختلاط زن و مرد. اسلام نقش آفرینی و حفظ شخصیت و ارزش زن را در پرتو رعایت حریم بین زن و مرد می داند. عفاف در جامعه، سلامت روانی و استوار بودن کانونهای خانوادگی، با رعایت ضوابط اسلامی حاصل می شود. اسلام برای زن شخصیت می خواهد نه ابتذال.

با توجه به آنچه بیان شد، سه دیدگاه در نقش تاریخی زن وجود دارد:

۱) نقش تاریخی ندارد، بلکه تاریخ به دست مرد ساخته شده است.

۲) زن و مرد در تاریخ نقش داشته، ولی مرد و زن به صورت مختلط، بدون آنکه مردم در مدار خودش قرار بگیرد و زن در مدار خودش، یعنی تاریخی که در آن این منظومه به هم خورده است؛ مرد در مدار زن قرار می گیرد و زن در مدار مرد.

۳) زن و مرد نقش دارند، اما با حفظ مدارشان.

قرآن کریم، دیدگاه سوم را تأیید می کند، زیرا همان گونه که نقش آفرینی تاریخی صدیقین و قدیسین را بیان می کند؛ نقش آفرینی تاریخی صدیقات و قدیس ها را نیز بیان کرده است.

موضوعات: حدیث عشق, پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ب.ظ ]

از تکریم خانواده‌ شهدای مدافع حرم غافل شدیم ...

 

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد مهدی ماندگاری گفتند:

“یکی از آسیب‌هایی که امروز در جامعه احساس شد، غفلت نسبت به جایگاه شهید و شهادت است، به طوری که مردم بین شهداء تفکیک قائل شدند و شهدای ایرانی را تکریم می‌کنند و شهدای غیرایرانی مورد غفلت واقع شده اند.”

وی تصریح کرد: “خداوند در آیات قرآن کریم از جمله آیه 26 و 27 سوره یاسین شهیدان را تکریم می‌کند، بنابراین وظیفه ما نیز تکریم شهداست، همچنین خداوند برای شهداء مرزبندی نکرده است، بنابراین وظیفه ما نیز این است که مرزبندی نکنیم.”

موضوعات: حدیث عشق  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ب.ظ ]

شهدای مدافع حرم، راه ظهور حضرت حجت(عج) را هموار کرده‌اند ...


فرمانده تیپ پیاده امام صادق(ع) بوشهر گفت:شهدای مدافع حرم راه ظهور حضرت حجت را هموارتر کرده و زمینه‌ساز ظهور هستند.

سردار محمدتقی صفری با اشاره به ضرورت زنده نگهداشتن یاد شهدا بیان کرد: زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا امروز به‌عنوان یک اصل مهم و اساسی در جامعه شناخته و معرفی شده است. بدون شک امنیت، آرامش و آسایشی که امروز در کشور عزیزمان ایران اسلامی داریم همه و همه مدیون ایثارگری‌ها، صبر و تحمل رزمندگان و خون پاک شهدایی است که با از خود گذشتگی و ایثار در طول هشت سال دفاع مقدس اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک میهن توسط دشمن بعثی گرفته شود.

 شهدای مدافع حرم اهل‌بیت(ع) نیز مایه آبرو، عزت، سربلندی، امنیت، اقتدار و افتخار نظام اسلامی، مردم کشورمان و مقام معظم رهبری هستند. آن‌ها راه ظهور حضرت حجت(عج) را هموارتر کرده و زمینه‌ساز ظهور هستند. آنچه باعث شده تا مدافعان حرم این‌گونه در مقابل دشمنان قرآن و اهل‌بیت(ع) مقاومت کنند به‌خاطر صبر و بردباری خانواده‌هایشان است.

صفری با بیان اینکه استکبار در سوریه و عراق چاره‌ای جز عقب‌نشینی نداردگفت: شکست‌های پی‌درپی استکبار در منطقه در سایه ایثارگری‌ها و صبر مدافعان حرم بدست آمده است. از این رو باید همواره یاد و خاطره آن‌ها را زنده نگهداریم. برای همین مراسم سالگرد اولین شهید مدافع حرم استان بوشهر روز پنجشنبه 11 آذرماه در مسجد روستای باشی برگزار و حسینیه شهید مدافع حرم که به وصیت شهید «احمدی‌جوان» بناشده نیز در این روستا افتتاح خواهد شد.

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ب.ظ ]

نقش دشمن شناسی درانقلاب اسلامی ایران3 ...

آنچه می توان از آن بعنوان مهمترین محورهای عملیات روانی دشمن در کلام رهبر معظم انقلاب نام برد عبارتند از:

1-مرعوب کردن مسئولین، شخصیتهای سیاسی و نخبگان کشور

2- تضعیف اراده عمومی مردم.

3- تغییر درک صحیح مردم از واقعیت های موجود جامعه.

4- سلب اعتماد ملت از مسئولین کشور.

5- ترویج شایعه تحریم و فشار اقتصادی بر کشور.

6- ترویج شایعه بکارگیری ابزار خشونت بر علیه ملت ایران.

7- عوض کردن جای متهم و مدعی با ابزار تبلیغاتی و رسانه ای.

8- ترساندن ملت های منطقه از ملت ایران و انقلاب اسلامی.

9- دامن زدن به اختلافات مذهبی، قومی، جناحی، سیاسی و رقابت های صنفی

یکی از ابزارهای مهم دشمن در جنگ روانی ایجاد اختلاف و تشتت آراء در بین یک ملت با بهره گیری از گروهها، شخصیت ها و جریانات سیاسی وابسته به خود می باشد که رهبر معظم انقلاب در کلام خود این دسته از عناصر سیاسی را نصیحت دوستانه نموده و فرمودند: «من به همین مناسبت به عناصر سیاسی داخلی هم دوستانه نصیحت می کنم، مراقب باشند، طوری حرف نزنند، طوری موضعگیری نکنند که به مقاصد دشمن در این جنگ روانی کمک شود. »
به همین مناسبت مقام معظم رهبری در موضوع فناوری هسته ای نیز به عده ای که در داخل کشور همان حرف های دشمن را تکرار می کنند نصیحت کرده و فرمودند: «عده ای می نشینند همان حرف دشمن را تکرار می کنند که: آقا! چه لزومی دارد؟… همانهایی که ملی شدن نفت را که به وسیله دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانی انجام گرفت، امروز تمجید می کنند- که آن کار، نسبت به این کار کوچک بود؛ این از او بزرگتر است- همانها امروز نسبت به انرژی هسته ای همان حرفی را می زنند که مخالفین مصدق و کاشانی آن روز می گفتند.

در این زمینه مواضع برخی جریانات سیاسی داخلی که در واقع با موضع گیری خود بخشی از عملیات روانی دشمن را در داخل کشور کلید می زنند قابل تأمل است که چگونه پس از صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت بر علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران برخی احزاب و جریانات سیاسی با اتخاذ مواضع منفعلانه در جهت اهداف جنگ تبلیغاتی و روانی دشمن گام برمی دارند که بعنوان نمونه می توان به بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اشاره نمود که در بخشی از آن آمده است: «دولت نهم با افراطی گری و بی منطقی خود در حوزه سیاست خارجی و پرونده هسته ای، مصالح و منافع یک کشور را در معرض تاراج قرار داده است. »

این درحالی است که در همین ایام روزنامه واشنگتن پست با سرزنش اعضای دائم شورای امنیت می نویسد: «این شورا به جنگ اراده یک ملت رفته است و برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای با غرب، به میدان آمدن خواست و اراده ملی است، اراده ای که چون متکی بر پشتوانه یک ملت است به هیچ وجه شکستنی نیست. »

سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت، خواست دیگر دشمن

از جمله نکات مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب از آن بعنوان خواست دشمنان نام بردند تلاش آنان برای سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت می باشد و در این زمینه ضمن حمایت خاص از تلاشهای بی وقفه دولت فرمودند: «اعتماد به مسئولین کشور، اعتماد به دولت، همان چیزی است که دشمنان می خواهند نباشد دشمنان می خواهند مردم به دولت- که مسئولیت اداره امور کشور را دارد- بی اعتماد باشند، سعی کنید این نقشه دشمن را خنثی کنید. من از دولت حمایت می کنم از همه دولتهای بر سرکار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می کنم، این حمایت، بی دلیل و بی حساب و کتاب نیست، اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد، بعد هم این جهت گیری های دینی و این ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد سخت کوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت گیری عدالت ورزی مردمی، اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می دانم، من به خاطر این چیزها از دولت حمایت می کنم. »

مقام معظم رهبری برخی ازراهکارهایی که دشمنان در جهت براندازی نظام به آن رو آورده اند، را اینگونه بر شمرده اند :

1. تضعیف و تخریب باورهای دینی.

حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملت‌هاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملت‌ها است. اعتقاد به حفظ (هویّت دینی ) و دفاع از آن تـا پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا کرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مـقـاومـت‌ها و ایـثـارهـا و فداکاری‌ها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره می‌فرماید: “آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمکراسی روی یک علم برافراشته شود. سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند. ” و براین اساس ” تلاش دشمن این است که مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایه‌های ایمان و عقیده وعمل دینی را درمردم سست کند. “
. تضعیف ارکان نظام اسلامی

بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیّت‌های خود را شروع کرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به کار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این ارکان نظام می‌باشد که نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا می‌کردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین رکن نظام جمهوری

اسلامی به شمار می‌رود؛ اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و سببِ امتیاز آن از نظام‌های مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این رکن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،که گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آن‌ها می‌زند. رهبری دراین باره می‌فرماید. ” استکبار جهانی این بار تصور کرد که می‏تواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه کند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید که باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا می‏داند که با وجود یک رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئه‏های آنها نقش بر آب خواهد شد. “

ایشان درادامه می‌فرماید “رهبری یعنی آن نقطه‏ای که مشکلات لاعلاج دولت به دست او حل می‏شود، نفس او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا می‏کند، تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا می‏کند و به مردم امید می‏دهد. در برابر توطئه سیاسی بین‏المللی می‏ایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه‏گران قرار می‏دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می‏کند، رهبری در برابر اختلاف‏افکنیهای دشمن، مایه الفت و مانع تفرقه می‏شود و دستها را در دست هم می‏گذارد. “

3. تضعیف روحانیت

بـی‌تـردیـد حـضـور روحانیتِ آگاه و متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در پیروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـفا کرد. پیش قراولانی که در راه اعتلای کلمة اللّه و احیای اسلام ناب محمدی (ص ) از هـیـچ کـوشـشی دریغ نکرده و هم چون مراد و مقتدای خود، جان بر کف پذیرای هر گونه خـطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آن‌ها قرار گرفتند. ازاین رو رهبری می‌فرماید. ” دشمنان اسلام از مقابله با نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند کشید و با آن آشتی نخواهند کرد. تجربه‏های شکست‏خورده آنان سبب شده است که روشهای خود را در مقابله با ملت ایران پیچیده‏تر کنند و امروز به این نتیجه رسیده‏اند که برای زدن و کوبیدن انقلاب، باید به سراغ حوزه‏های علمیه و دانشگاهها و یا یک فرد معمم بروند، تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئه‏گران از بیداری حوزه و دانشگاه و هوشیاری بزرگان این کشور غافل بودند. “

4. القای ناکارآمدی دین

القای ناکارآمدی دین، از سوژه‌های مهمی بود که در جهت از بین بردن هویت دینی نظام اسلامی توسط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیّت قلمرو احکام دیـنـی و نفی جاودانگی احکام اسلامی، نمونه ای از این حرکت دشمن در جهت القای ناکارآمدی دین محسوب می‌گردد که در ذیل به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

اسلامِ هزار و چهارصد سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبی داشته باشد قرائت‌ها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط می‌شوند.
. تفکیک دین از سیاست

پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با ارائه نوعی حـکـومـت دینی، دین را در تمام عرصه‌ها مطرح کند. ظهور این حکومت دینی که بیانگر جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی انداخت.

“دشمنان اسلام درطول یک قرن و نیم گذشته سعی کرده بودند اسلام رابه طورکلی ازعرصه زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین ازسیاست، دینداری رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی راعرصه غارتگری‌ها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند. “


6. شکست و نابودی اسلام و نظام اسلامی

ایـمـان و بـاورهـای دیـنـی مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترین نقش در پیروزی مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و مقاومت ملت‌های مورد ستم بوده است. باید اذعان کرد پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احکام دینی را بشارت داد.

تـاریـخ گـواه خـوبـی بـر این ادعا است که استکبار جهانی و وابستگانش نسبت به انقلاب‌ها و نـهـضـت‌هایـی کـه مـبـتنی بر مکتب بوده اند سخت دشمنی کرده، حیات این انقلاب‌ها را مساوی با زوال و نابودی خود می‌دانند. ” آنچه که بدخواهان ودشمنان این ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه وایمان ازمردم است “

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-10-01] [ 12:50:00 ب.ظ ]

نقش دشمن شناسی درانقلاب اسلامی ایران2 ...

اقسام دشمنان

در یک تقسیم بندی کلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط کنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یک دشمن، دشمن درونی است، یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک تر است.

تشریح ابعاد مختلف دشمن درونی

ازجمله عوامل عقب ماندگی ملت ها که زمینه تسلط بیگانگان را بر منابع مادی و معنوی یک کشور فراهم می سازد، پدیده شوم تنبلی اجتماعی و عدم خودباوری و اعتماد به نفس در یک ملت می باشد که رهبر معظم انقلاب با نگاه نافذ خود از آن بعنوان دشمن درونی ملت بزرگ ایران یاد نموده و می فرمایند: «اگر ملتی این بیماری ها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممکن نیست، اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت، اینهامثل موریانه ای که در درون پایه بنا بیفتد، بنا را ویران می کند.»
تشریح ابعاد مختلف دشمن بیرونی و برنامه های آن

رهبر معظم انقلاب دشمن بیرونی ملت ایران را نظام سلطه بین المللی دانسته و جنگ روانی، جنگ اقتصادی و همچنین مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی کشور را ازجمله محورهای مهم برنامه های دشمن بیرونی ارزیابی نمودند «دشمن بیرونی عبارتست از نظام سلطه بین المللی، یعنی همان چیزی که به آن استکبار جهانی می گوییم… امروز مظهر این دشمن عبارتست از شبکه صهیونیسم جهانی و دولت کنونی ایالات متحده آمریکا. »

«امروز دشمنان بیرونی ما هم برای ملت ایران نقشه دارند. ما سیاست های پنج ساله خودمان را تعریف می کنیم، افق چشم انداز بیست ساله را تعریف می کنیم، برای اینکه راه را مشخص کنیم، دشمن ما هم همین طور، او هم برای ما برنامه دارد، او هم سیاستی دارد، باید سیاست او را بشناسیم. من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم: «اول جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی. »

تشریح ابعاد مختلف جنگ روانی دشمن

یکی از مهمترین ابعاد جنگ دشمنان بیرونی، بهره گیری از جنگ روانی می باشد که در آن تلاش بر این است که با طراحی قبلی و حتی المقدور بدون بکارگیری از ابزار نظامی به نتایج موفقیت آمیز یک جنگ تمام عیار در عرصه دیپلماسی، سیاسی فرهنگی اجتماعی دست یافت در تعریف جنگ روانی آمده است: «عملیات روانی شامل اقداماتی از پیش تعیین شده برای انتقال اطلاعات و شواهد معین به مخاطبین با هدف تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه ها، اهداف و نیز تأثیر بر رفتار دولت ها، سازمان ها، گروهها و افراد می باشد. »

 

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ب.ظ ]

نقش دشمن شناسی درانقلاب اسلامی ایران1 ...

رهبر فرزانه انقلاب:در یک تقسیم بندی کلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط کنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یک دشمن، دشمن درونی است، یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک تر است.

                                    ضرورت دشمن شناسی                                

بی شک دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یک ملت بشمار می آید. چه بسا امتهایی که در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی و اجتماعی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاکت بار منجر گردیده اند.

امیر مؤمنان علی(ع) در کلام خود دراین باره می فرمایند: «من نام عن عدوه انبهته المکاید.» (کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند)

در همین رابطه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند، خنثی کنیم. »

همچنین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز سال 86 در مشهد مقدس در این باره می فرمایند: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند. »

موضوعات: کلام آسمانی, گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ب.ظ ]