وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




اهمّيّت ازدواج در اديان الهى ...

                                                       “  اهمّيّت ازدواج در اديان الهى”


انبيا، اطفاى شهوت از راه‌هاى نامشروع، مانند خود ارضايى (استمنا)، زنا و هم‌جنس‌گرايى، را منع كرده‌اند. قرآن كريم قوم لوط را كه راه طبيعى ارضاى شهوت (ازدواج) را كنار گذاشته و به هم‌جنس‌گرايى روى آورده بودند، قومى تجاوزگر: «و‌تَذَرونَ ما خَلَقَ لَكُم رَبُّكم مِن اَزوجِكُم بَل اَنتُم قَومٌ‌عَادون» (شعرا/26، 166)، و گروهى مسرف: «اِنَّكم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ بل اَنتم قَومٌ مُسرِفون» (اعراف/7،81)، خوانده است. در آيات ديگرى، نيز از راه‌هاى نامشروع اطفاى شهوت، با عناوين فاحشه و راه زشت ياد‌شده است. (اسراء/17، 32; نمل/27، 54)
تشكيل خانواده (ازدواج) در اسلام مورد تشويق قرار گرفته و همگان موظف شده‌اند مقدّمات آن را براى افراد بى‌همسر فراهم كنند; «واَنكِحوا‌…». (نور/24،32) اين خطاب عام است و هر نوع كمك مادى و معنوى از‌جمله وساطت را دربرمى‌گيرد. در روايت آمده است: «أفضل الشفاعات أن تشفع بين اثنين فى‌النكاح حتى يجمع اللّه بينهما».]قرآن مى‌فرمايد:«و‌اَنكِحُوا الاَيـمى مِنكُم والصّـلِحينَ مِن عِبادِكُم و اِمائِكُم‌…». ايامى در اين آيه، افراد مجرّد و بى‌همسر، اعم از زن و مرد هستند. در ادامه مى‌فرمايد: فقر* و نادارى، نبايد مانع ازدواج آنان شود; زيرا خداوند با فضل خويش، بى‌نيازكننده انسان است: «اِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ‌…». (نور/24، 32)

 

 

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-05-18] [ 12:45:00 ب.ظ ]

نكاح بدل ...

 

نكاح بدل (زناشويى به‌صورت تعويض همسر); طبرسى، قولى را نقل كرده كه آيه «…‌و‌لا‌اَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِن اَزوج‌…» (احزاب/33،52) درباره اين‌گونه ازدواج است كه در جاهليّت وجود داشته و اسلام آن را منسوخ كرده‌است.[21] 4. نكاح استبضاع (زناشويى براى توليد‌مثل). 5. نكاح رهط (زناشويى دسته‌جمعى). 6. نكاح شغار (ازدواجى كه مهر آن، واگذارى متقابل خواهر يا دختر به طرف مقابل‌است). از سوى ديگر در جاهليّت بر زنان مطلّقه يا شوهر مرده، سخت‌گيرى مى‌شد. قرآن از دخالت در امور آنان هم به شوهر پيشين و هم به خويشان زن هشدار مى‌دهد. در آيه‌231 بقره/2 به مردان مى‌گويد: پس از طلاق يا به‌شايستگى نگاهشان بداريد يا به خوبى رهايشان كنيد و آنان را براى زيان رساندن معطّل نگذاريد تا حقوقشان ضايع شود. از‌طرف ديگر، به خويشان زن هم هشدار مى‌دهد كه آنان را از ازدواج با شوهران پيشين خويش منع نكنيد (بقره/2،232)، و به بازماندگان ميّت هشدار مى‌دهد كه از سخت‌گيرى بر زنان شوهر مرده بپرهيزيد و بگذاريد آينده زندگى‌شان را خودشان مشخّص‌كنند: «فَاِذا بَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَلا‌جُناحَ عَليكُم فِيما‌فَعَلنَ فِى اَنفُسِهِنّ بِالمَعروفِ‌…». (بقره/2،234)
در ذيل آيات 20‌ـ‌21 نساء/4 نقل شده كه وقتى شخصى از همسرش سير مى‌شد و به ازدواج با ديگرى تمايل مى‌يافت، براى جبران مهريّه‌اى كه پرداخت كرده، همسر خويش را به اعمال منافىِ عفّت متّهم مى‌كرد و بر او سخت مى‌گرفت تا حاضر شود، مهر را بازپس دهد و شوهر، آن را براى ازدواج با زنى ديگر صرف كند.]قرآن، با شگفتى مى‌گويد: چگونه مهريّه را باز‌پس مى‌گيريد و براى اين كار به تهمت و گناه آشكار متوسّل مى‌شويد در‌حالى‌كه شما با يك‌ديگر مدّتى زندگى كرده و انس گرفته‌ايد و از اين گذشته، آن‌ها [هنگام ازدواج ]از شما پيمان محكمى گرفته‌بودند: «واِن اَرَدتُمُ استِبدَالَ زَوج مَكانَ زَوج وءَاتَيتُم اِحدهُنَّ قِنطارًا فَلا تَأخُذوا مِنهُ شيــًا اَتَأخُذونَهُ بُهتـنـًا و اِثمـًا مُبينا * و كَيفَ تَأخُذونَهُ وقَد اَفضى بَعضُكُم اِلى بَعض واَخَذنَ مِنكُم ميثـقـًا غَليظا». عادت ديگر جاهليّت اين‌بود كه دختران يتيم* و ثروت آنان را تحت تصرّف خويش درمى‌آوردند. اگر زيبا بودند با آنان ازدواج مى‌كردند و از مال و جمال آنان بهره مى‌بردند و اگر زشت بودند، نمى‌گذاشتند ديگرى با آنان ازدواج كند; او را در مضيقه قرار مى‌دادند و اموال او را تصرّف مى‌كردند.] اين ظلم آن قدر بزرگ و با اهمّيّت است كه وقتى از پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله)درباره حقوق و احكام زنان پرسيده مى‌شود، پيامبر منتظر وحى مى‌ماند و خدا در خصوص حقوق دختران يتيم پاسخ مى‌دهد: «و‌يَستَفتونَكَ فِى‌النِّساءِ قُلِ‌اللّهُ يُفتيكُم فيهِنَّ و ما يُتلى عَلَيكُم فِى‌الكِتبِ فِى يَتمَى النِّساءِ الّـتِى لا تُؤتونَهُنَّ ما‌كُتِبَ لَهُنَّ و تَرغَبونَ اَن تَنكِحوهُنَّ‌…». (نساء/4،127)
در جاهليّت، ازدواج با مطلّقه پسر خوانده مذموم بود و اسلام از آن جهت كه پسرخوانده را پسر نمى‌داند، اين حكم را منسوخ كرد و مطلّقه زيدبن* حارثه كه پسر خوانده رسول‌الله بود به دستور خداوند به همسرى پيامبر درآمد: «فَلَمّا قَضى زَيدٌ مِنها و طَرًا زَوَّجنكَها». قرآن، هدف ازدواج پيامبر با زينب* بنت جحش را شكستن سنّت جاهلى مى‌داند: «… لِكَى لا يَكونَ عَلَى المُؤمِنينَ حَرَجٌ فى اَزوجِ اَدعيائِهِم». (احزاب/33،37) گونه برخورد قرآن با سنّت جاهلى از قاطعيّتى كه در اين آيه وجود دارد، استفاده‌مى‌شود; زيرا اوّلا به «زوّجنكها» تعبير كرده تا نشان دهد اين تصميم الهى بوده است، بدين سبب زينب بر ديگر همسران پيامبر مباهات‌مى‌كرد كه خداوند او را از آسمان به همسرى پيامبر درآورده است; ثانياً در آخر مى‌فرمايد: «و‌كانَ اَمرُ اللّهِ مَفعولاً» ; يعنى اين كار بايد بشود و امر الهى انجام شدنى است.

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]

ازدواج در جاهليّت: ...

                                            

 

                                                 “ازدواج در جاهليّت”


در عصر جاهليّت، ازدواج‌هاى مختلفى رواج داشته است.قرآن به مواردى از نكاح‌هاى مرسوم جاهليّت* اشاره دارد:
1. نكاح مقت (زناشويى وارث با همسر ميّت); رسم جاهليّت بر اين بود كه زن ميّت، مانند اموال او، به ارث مى‌رسيد و وارث يا خود، بدون مهر با او ازدواج مى‌كرد (نكاح مقت) يا او را به ازدواج با شخص ديگرى وامى‌داشت و مهريّه‌اش را مالك مى‌شد يا زن، خود را با پرداخت مبلغى، به وارث بازخريد مى‌كرد و تا آخر عمر بلاتكليف مى‌زيست و با مرگ وى اموالش به وارث مى‌رسيد: «…‌لا‌يَحِلُّ لَكم اَن تَرِثُوا النِّسآءَ كَرهًا و‌لا‌تَعضُلوهُنَّ لِتَذهَبوا بِبعضِ ما ءاتَيتُموهُنّ‌…». (نساء/4، 19) تعبير «مقت» از آيه‌22 نساء/4 گرفته شده كه در آن، از نكاح با زن* پدر، نهى شده است: «و‌لا تَنكِحوا ما نَكَحَ ءَاباؤُكُم مِنَ‌النِّساءِ اِلاّ ما قَد سَلَفَ اِنَّه كانَ فـحِشَةً و مَقتًا وساءَ سَبيلاً». طبرسى مواردى ازاين‌گونه نكاح را برشمرده كه پس از اسلام، از پيامبر درباره آن مى‌پرسيدند. يكى از آن موارد به فرزند ابوقيس* مربوط است كه پس از وفات پدر از نامادرى‌اش درخواست ازدواج كرد. زن گفت: من تو را فرزند خود مى‌دانم و براى تو كه از صالحان قوم خويش هستى، اين كار، شايسته نيست در عين حال، اجازه‌بده از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) در اين‌باره بپرسم. حضرت او را از اين ازدواج بازداشت; سپس اين آيه نازل شد.
2. نكاح خدن (زناشويى غير رسمى و پنهانى); اساس اين نكاح بر عقيده‌اى جاهلى بود كه برخلاف ارتباط آشكار، ارتباط دوستانه پنهانى را با زن، نيكو مى‌شمرد قرآن در دو مورد به اين‌گونه نكاح اشاره كرده است: در نساء/4، 25 آن‌جا كه شرايط ازدواج با كنيزان را بيان مى‌كند، مى‌فرمايد: «…‌و لا مُتَّخِذتِ اَخدان‌…». در اين آيه، از‌ازدواج با كنيزانى كه به‌صورت گرفتن دوست پنهانى مرتكب فحشا مى‌شوند، منع كرده است. نظير اين تعبير درباره مردان هم آمده است (مائده/5، 5).

 

 

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]

گوشه اي از آخرین خطبه هاي نماز جمعه تیر ماه در تهران به امامت آیت‌الله سید احمد خاتمی ...

نماز جمعه، نماز جمعه شخص نیست، گفت: نماز جمعه تابلوی نظام اسلامی است، امیدواریم در سراسر کشور آن بهای شایسته‌ای که باید به این نماز عبادی سیاسی داده شود، داده شود.

خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به روز ۵ مرداد سالگرد عملیات مرصاد گفت: در این عملیات منافقان جنایتکار به عنوان سربازان صدام وارد صحنه شدند و به خیال کودکانه‌شان می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از آنجا همدان و تهران را بگیرند، اما شتر در خواب بیند پنبه دانه. رزمندگان قهرمان ما آنان را به روز سیاه نشاندند.

وی با اشاره به همایش منافقین در فرانسه گفت: نفس اجازه دادن به اینکه این جنایتکاران در آنجا همایش بگیرند، این حمایت علنی از تروریسم است. متاسفانه فرانسه با استفاده از این مهره‌های سوخته و نیز موضع گیری های دیگرش نشان داد که در عرصه سیاسی عقب مانده است، استفاده از عناصر خائن و آدم کشی که مانند داعش عمل کرده‌اند.

خطیب نماز جمعه تهران تصریح کرد: داعش امروز همان منافقین سال ۶۰ بودند که ۱۷ هزار بیگناه را ترور کردند. این همایش یعنی عملا مُهر امضا بر این ترورها گذاشتند.

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-05-04] [ 11:18:00 ق.ظ ]

مفهوم شناسی ابتهال ...

 ابتهال
«ابتهال» از «بهل» (باء،‌هاء و لام) داراي سه معناي اصلي است:
الف) آزاد گذاشتن شخصي براي رسيدن به مراد و مقصود خود؛
ب) نوعي از دعا؛ مانند: مباهله و دعاي دو طرف عليه همديگر؛
ج) آب قليل. (1)
«ابتهال» که گاهي در کلام اهل لغت مطلق و گاهي با قيد «الي الله» و يا «في الدعاء» آمده است به معناي لعن و نفرين، (2) تلاش و جديّت در دعا، (3) اخلاص در دعا، (4) تضرع در دعا به پيشگاه خدا، (5) استرسال و رهايي در دعا و تضرع (6) و مبالغه در سؤال (7) آمده است. ابتهال به معناي لعن و نفرين دو طرف عليه همديگر در جايگاه خود بررسي شده است و در اين تحليل ابتهال به معناي تضرع مد نظر است.

      &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

1. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغه؛ ج 1، ص 310-311.
2. خليل بن احمد فراهيدي؛ العين؛ ج 1، ص198. ابوبکر سجستاني؛ غريب القرآن؛ ص 460. ابن دريد؛ جمهرة اللغه ج 1، ص 176. ابومنصور محمدبن احمد ازهري؛ تهذيب اللغه؛ ج6، ص 311. ابوالحسين احمد بن فارسي رازي؛ مجمل اللغه؛ ص 87. ابن منظور؛ لسان العرب، ج 1، ص 522. فخرالدين طريحي؛ تفسير غريب القرآن؛ ص 447.
3. خليل بن احمد فراهيدي؛ العين؛ ج 1، ص198. ابومنصور محمدبن احمد ازهري؛ تهذيب اللغه؛ ج6، ص 310. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج1، ص 522. فخرالدين طريحي؛ تفسير غريب القرآن؛ ص447. ابوالبقاء الكفوى؛ الکليات؛ ص 33.
4. ابن دريد؛ جمهرةاللغه؛ ج 1، ص176؛ اسماعيل بن حماد جوهري؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربيه؛ ج 4، ص 1643. مجدالدين فيروزآبادي؛ قاموس المحيط؛ ج 2، ص 1284. مجمع اللغة العربيه؛ معجم الفاظ القرآن الکريم؛ ج 1، ص 132.
5. اسماعيل بن حمّاد جوهري؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربيه؛ ج4، ص 1643. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغه؛ ج 1، ص 311. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشري؛ اساس البلاغه؛ ص32. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج1، ص 522. احمد بن محمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ص 64.
6. راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 149. مجمع اللغة العربيه؛ معجم الفاظ القرآن الکريم؛ ج 1، ص 132.
7. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 1، ص 522. «ابتهال» به معناي لعن و نفرين دو طرف عليه همديگر در جايگاه خود بررسي شده است و در اين تحليل معناي تضرع مطرح است.

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-04-18] [ 01:21:00 ب.ظ ]