وعده دیدار
وعده دیدار نزدیک است.






اردیبهشت 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


ای مردمان امام غائب ازنظرتان راتنها نگذارید!به خداخیرشمادرهمراهی بااوست.


جستجو




بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

عيسى (ع) گفت‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ مكتب‏دار بآن حضرت عرض كرد كه بگو ابجد عيسى (ع) سر خود را برداشت و بمكتب دار گفت كه آيا ميدانى كه ابجد چيست و چه معنى دارد و مكتب‏دار دره را بلند كرد كه بآن حضرت زند فرمود كه اى معلم مرا مزن اگر ميدانى فبها و اگر نه از من بپرس تا از برايت شرح و بيان كنم گفت كه از برايم بيان كن عيسى (ع) فرمود كه الف آلاء و نعمتهاى خدا است و باء بجهت خدا و بجهت بفتح باء و سكون هاء خوبى و خرمى و آراستگى‏ و زيبائيست و جيم جمال خدا و دال دين خدا است هوز هاء هول و ترس دوزخ است و واو ويل و عذاب است از براى اهل آتش و زارى زفير و نعره دوزخ است حطى يعنى حطت الخطايا عن المستغفرين يعنى فرو ريخته شد گناهان از آنان كه آمرزش ميطلبند كلم كلام خدا است كه هيچ بدل‏كننده از براى كلمات و سخنان او نيست سعفص يعنى صاعى در برابر صاعى و جزاء مقابل جزاء است قرشت يعنى ايشان را قرش و جمع نمود و ايشان را محشور ساخت پس آن مكتب دار گفت كه اى زن دست پسرت را بگير كه آنچه بايد بداند دانسته و او را حاجتى بمعلم نيست و معلم نميخواهد.

«مترجم گويد» كه شايد مراد اين باشد كه صاد در سعفص اشاره بسوى صاع است و اعتبار مساوات و قرينه آنست كه سعف بتحريك سين و عين جمع سعفه است و آن شاخه درخت خرما است و اكثرى كه اغلب است در شاخهاى درخت خرما تساوى و برابريست و عدم تفاوتى كه محسوس باشد و قول آن حضرت (ع) كه فرموده جزاء بجزاء است از براى بيانست نه تأسيس و بناى تازه گذاشتن.

حديث كرد ما را محمد بن حسن بن احمد بن وليد «رضى» گفت كه حديث كرد ما را محمد بن حسن صفار گفت كه حديث كردند ما را محمد بن حسين بن ابى الخطاب و احمد بن حسن بن على بن فضال از على بن اسباط از حسن بن زيد كه گفت حديث كرد مرا محمد بن‏سالم از اصبغ بن نباته كه گفت امير المؤمنين (ع) فرمود كه عثمان بن عفان رسول خدا (ص) را از تفسير و بيان ابجد سؤال نمود رسول خدا (ص) فرمود كه تفسير ابجد را بياموزيد كه همه اعجوبه‏ها در آنست و اى بر عالمى كه تفسير آن را نداند پس عرض شد كه يا رسول اللَّه تفسير ابجد چيست فرمود اما الف آلاء و نعمتهاى خدا است و حرفى از نامهاى آن جناب و اما باء بجهت و نيكوئى خدا است و اما جيم جنت و بهشت خدا و جلال خدا و جمال او است و اما دال دين خدا است و اما هوز پس هاء هاويه و دوزخ است پس واى بر كسى كه در آتش دوزخ فرو رود و اما واو ويل و واى بر اهل آتش دوزخ و اما زاى زاويه و سه كنجى است در آتش دوزخ پس پناه ميبريم بخدا از آنچه در آن زاويه است يعنى زاويه‏هاى جهنم و اما حطى پس حاء حطوط و فروريختن گناهانست از آنها كه استتغفار ميكنند در شب قدر و آنچه جبرئيل با فرشتگان با آن فرود آمده‏اند تا طلوع صبح و اما طاء طوبى از براى ايشانست و خوبى بازگشتنگاه و طوبى درختى است كه خداى عز و جل آن را نشانيده و از روح خود در آن دميده و بدرستى كه شاخهاى آن از پشت ديوار و حصار بهشت ديده مى‏شود و آن درخت زيور و جامها ميروياند در حالى كه آويزان و سخت نزديكست بر در دهانهاى ايشان و اما ياء يد و دست خدا است يعنى قدرت آن جناب در بالاى آفريدگانش‏ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ‏ يعنى پاك و منزه است آن جناب و برتر از آنچه شرك مى‏آورند و شريك او مى‏سازند و اما كلمن پس كاف كلام خدا است و كلمات خدا را هيچ تبديلى نيست و هرگز غير از آن جناب تعالى پناهى را نمى‏يابى كه بآن ميل كنى و ملتجى شوى و اما لام پس المام و فرود آمدن اهل بهشت است در ميان خويش در زيارت و تحيت و سلام و تلاوم يعنى بهم ملامت كردن اهل دوزخ در آنچه در ميان ايشانست و اما ميم پس ملك و پادشاهى خدا است كه زوال ندارد و دوام خدا كه فانى نميشود و اما نون‏ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ‏ است و نزد بعضى نون اسم سوره است و نزد بعضى ديگر اين حرف مفتاح اسم نور و ناصر است و اشاره است بكلمه كن يا مطلق ماهيست يا آن ماهى كه زمين بر پشت آنست كه آن را يهموت يا برموت يا ملهوت گويند يا لوحى از نور يا طلا يا نهرى در

بهشت يا نون جزو الرحمن است يا دوات و غير از اين گفته‏اند و عالم ربانى مفسر كاشانى در تفسير خود ميگويد كه اصح اقوال آنست كه نون اسم دوات است و معنى آن است كه سوگند بدوات و قلم و آنچه مينويسند يعنى حافظان بقلم زبان و مداد دهان بر بندگان از گفتار و كردار ايشان گويند كه مراد همه نويسندگانند از آدميان و جنيان و فرشتگان و ليكن محمود بن عمر زمخشرى در كشاف معنى دوات را چون سائر معانى كه ذكر كرده بغايت انكار دارد و ميگويد كه مراد از نون همين حرف است از حروف معجم تتمه حديث و قلم قلمى است از نور و نوشته از نور در لوح محفوظ كه فرشتگان كه مقربان گاه كبرياءاند گواهى ميدهند بر آنچه در آنست در روز قيامت و خدا كافى است كه شاهد باشد و اما سعفص صاد صاعى در برابر صاعى است و فص و سر سينه در مقابل فص يعنى جزاء در عوض جزاء و بقدر آنست و چنان كه ميكنى جزاء داده ميشوى بدرستى كه خدا ستمى را بر بندگان اراده ندارد و اما قرشت يعنى ايشان را قرش و جمع فرمايد و فراهم آورد پس ايشان را محشور سازد و بر انگيزد تا روز قيامت بعد از آن در ميان ايشان حكم ميفرمايد و ايشان ستم كرده نخواهند شد.

 

موضوعات: گفتار ناطق, پاسخ به شبهات  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-02-31] [ 01:05:00 ب.ظ ]

قانون زوجیت ...

“ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج‏20 ، 402  “ 

آن گاه خداى سبحان خود را تنزيه نمود و بزرگى ذات مقدّس دلالت ميكند بر اينكه اوست آن خدايى كه مستحق نهايت حمد و غايت شكر است، پس گفت:

سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها يعنى تنزيه و تعظيم و مبرّا از بدى مخصوص آن خداييست كه آفريد صنفها و شكلها از چيزها را پس حيوان بر شباهت و هم شكلى نر است بماده و همچنين درختان خرما و حبوبات امثال همند و انجيل و انگور و امثال آنها اشباه و هم شكلند و براى همين گفت:

مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏ يعنى از ساير روئيدنى‏ها وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‏ يعنى و آفريد از ايشان فرزندان جفت پسران و دختران‏ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ‏ و از آنچه كه نميدانند از چيزهايى كه در شكم زمين و ته درياهاست پس آنها را مشاهده نميكنند و خبرشان هم بايشان نميرسد.

وَ آيَةٌ لَهُمُ‏ يعنى و دلالت و نشانه ديگرى براى ايشان‏ اللَّيْلُ نَسْلَخُ

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ق.ظ ]

جایگاه انسان درآفرینش ...

قرآن به عنوان  کاملترین کتاب آسمانی که قوانین حاکم برنظام هستی وواقعیتهای مربوط به انسان وجهان را بیان کرده ودرباره انسان به عنوان اشرف مخلوقات به بهترین شکل سخن گفته  وازحقلیق مربوط به او پرده برداشته است.وقتی انسان به شگفتیها واسرارخلقت پی ببردقهرا حس شکرگزاری دراوتحریک شده ودرمقابل الطاف حق سرتعظیم فرودآورده وخضوع نسبت به آن خالق متعال احساس می گردد.قرآن کریم به صراحت هدف ازآفرینش انسان را"عبادت وپرستش"اعلام کرده وتاکید زیاددارد که عبادت باید مخصوص خدا باشدوهیچ گناهی مانندشرک به خدانیست.

زوجیت انسانها میان زن وشوهر ازطریق ازدواج صورت میگیرد وازدواج یک سنت الهی وحکم فطری وهماهنگ باقانون آفرینش است،که علاوه براینکه ضامن بقای نسل اوست ،بلکه سبب آرامش جسم وجان اونیز محسوب می شود.

موجوداتی که انسان نامیده می شوند دارای اصل وریشه مشترکی هستندوازیک زن ومرد به وجودآمده اند ،که این پدرومادرخاص نخستین انسانها هستند.ازآنجایی که انسان علاوه بربعدجسمانی دارای گوهر غیرجسمانی ،نفس یاروح است،پس حیات نفوس وارواح انسانی مقدم برجسم نیست بنابراین حقیقت انسان وانسانیت او به روح اوست نه جسم فناپذیر او.

نظره تکامل ازدیرزمان به صورتهای مختلف درتاریخ علم مطرح بوده است ولی درقرن نوزدهم میلادی باظهور “لامارک"و"داروین"بحث درباره این مسئله اوج گرفت.

باتوجه به نظریه تکامل انواع (ترانسفورمیسم)وتبات انواع(فیکسیم)آیات قرآن هم قابل انطباق بانظریه تکامل ونظریه ثبات انواع است.وهیچ آیه ای بدست نیامده که نص باشد ویا ظهور قوی دریکی ازدوطرف داشته باشد.پس نمی توان یکی از دونظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.به عبارت دیگر لازم نیست قرآن کریم درمورد هرنظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد.چون کتاب هدایت است واشارات علمی را درحدلزوم ودرراستای هدف هدایت استفاده می کند.

کلید واژه:

انسان،آفرینش ،تکامل

موضوعات: یادآوری  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]

مهمترين وظايف و اختيارات رييس جمهور ...

مهمترين وظايف و اختيارات رييس جمهور


تعيين حوزه وظايف و اختيارات رئيس جمهور در جمهوري اسلامي ايرن ، وابسته به اصولي است كه در قانون اساسي عهده دار تبيين اين موضوع است كه در ادامه به مهم‏ترين آنها اشاره مي‏شود:

1. اجراي قانون اساسي و رياست قوّه مجريه‏ ؛ اصل 113 قانون اساسي در اين باره به صراحت بيان كرده است:«پس از مقام رهبري، رئيس جمهور عالي‏ترين مقام رسمي‏ كشور است و مسؤوليّت اجراي قانون‏ اساسي و رياست قوّه مجريه را جز در اموري كه مستقيماً به رهبري مربوط مي‏ شود، بر عهده دارد.»

2. رياست هيأت وزيران‏ ؛ اين مسؤوليّت بر اساس اصل 134 قانون اساسي بر عهده رئيس جمهور نهاده شده است: « رياست هيأت وزيران با رئيس جمهور است كه بر كار وزيران‏نظارت دارد و با اتّخاذ تدابير لازم‏به هماهنگ ساختن تصميم‏ هاي وزيران و هيأت دولت مي‏پردازد و با همكاري وزيران، برنامه وخط مشي دولت را تعيين و قوانين را اجرا مي‏كند. »بر همين اساس، رئيس جمهور پس از تنفيذ و سوگند، اعضاي‏هيأت دولت خودرا به مجلس معرّفي مي‏كند و پس از رأي اعتماد مجلس، كابينه تشكيل مي‏ شود. رئيس ‏جمهور در برابر مجلس، مسؤول اقدامات هيأت وزيران است و عزل وزرا نيز در اختيار او است.

3. امضاي مصوّبات مجلس و نتيجه همه‏پرسي‏ ؛ بر اساس اصل 123 قانون اساسي، رئيس جمهور موظّف است مصوّبات مجلس شوراي اسلامي يا نتيجه همه‏ پرسي را كه پس از طي مراحل قانوني به وي‏ ابلاغ شده است، امضاكند و براي اجرا در اختيار مسؤولان و مجريان مربوط قراردهد.

4. عالي‏ترين مقام رسمي نظام در خارج از كشور و روابط بين‏ الملل‏ ؛ طبق اصل 125 قانون اساسي امضاي تمام عهدنامه‏ ها، مقاوله نامه ‏ها، موافقت‏ نامه ‏ها و قراردادهاي دولت ايران با ديگر دولت‏ها پس از تصويب مجلس بر عهده رئيس‏ جمهور يا نماينده قانوني وي نهاده شده است. همچنين، انتصاب سفيران ايران درخارج از كشور با پيشنهاد وزير خارجه و تصويب رئيس جمهور صورت مي‏گيرد وامضاي است وارنامه سفيران ايران و پذيرش استوارنامه سفيران كشورهاي ديگر درايران نيز از وظايف و اختيارات رئيس جمهور است. علاوه بر موارد مذكور، رئيس جمهور داراي وظايف و اختيارات ديگري نيز هست كه‏ عبارت‏ اند از: مسئوليّت مستقيم سازمان مديريّت و برنامه‏ ريزي، اعطاي نشان‏هاي دولتي،عضويّت در شوراي موقّت رهبري، رياست شوراي عالي امنيّت ملّي، رياست شوراي‏عالي انقلاب فرهنگي، مسئول تشكيل شوراي بازنگري در قانون اساسي به دستور رهبري،تعيين دو نماينده در شوراي نظارت بر صدا و سيما و…

موضوعات: درد دلها  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-02-24] [ 01:19:00 ب.ظ ]

نقش روحانیت دراندیشه شهیدبهشتی ...

موضوع عرایض من نقش روحانیت در جامعه امروز ما است و روی سخن، نه فقط روحانیانی که اینجا تشریف دارند و عده شان هم بحمداللّه زیاد است، بلکه با همه برادران و خواهرانی است که در این مراسم پرشکوه نمازجمعه، به نیایش خداوند حاضر شده اند. مسئله مسئله صنفی نیست، مسئله، مسئله بنیادی، در رابطه با جامعه اسلامی ماست. در رابطه با نظام اسلامی ماست. در رابطه با جمهوری اسلامی ماست. در عین آنکه درباره نقش یک گروه و صنف است، درباره کل جامعه هم هست. برای این که نقش روحانیت را در امروز و فردای جامعه بهتر بشناسیم، ناچار هستیم نقش همین روحانیت را در این دو سال اخیر قبل از پیروزی انقلاب مورد بررسی قرار بدهیم. برادران روحانی روحانیت یک سلسله نقش های دیرینه داشت از سال ها و ده ها سال و قرن ها پیش. این نقش ها را یکی یکی برمی شماریم. روحانیت، نقش بیان اسلام اصیل را برای جامعه برعهده داشت. اگر مردم می خواستند بفهمند دین شان، اسلام شان، قرآن شان، کتاب شان، سنت شان، عقاید اسلامی و احکام اسلامی و اخلاق اسلامی چه گفته است، به روحانی مراجعه می کردند. روحانیان کم حرکت تر، آنهایی بودند که در ایفای این وظیفه می نشستند، تا مردم به آنها مراجعه کنند. روحانیان پر حرکت تر و مسئولیت شناس تر، آنهایی بودند که نزد مردم می رفتند تا رسالت خداوند را تبلیغ کنند. ولی به هر حال وظیفه بیان اسلام، در درجه اول برعهده روحانیت بود. وظیفه تحقیق درباره اسلام، اسلام شناس، مجتهد، صاحب نظر، مرجع، کسانی که صلاحیت مرجعیت در زمینه مسایل اسلامی داشته باشند، اینها در درجه اول باید از حوزه های علوم اسلامی و از حوزه های روحانیت بیرون بیایند. آن جا باید نشو و نما کنند، ساخته شوند، بزرگ شوند، شناخته شوند شناختنی که در آن مدرک نبود و مدرک بود. آن چه نبود، مدرک کتبی کاغذی بود و آن چه بود، مدرک عینی اجتماعی بود. چهره های محقق مجتهد بحد بلوغ رسیده، در این نظام بی تکلف به مرور زمان، بوسیله شاگردان برجسته یا هم طرازان با انصافشان معرفی می شدند. هم شناخته می شدند، هم شناسانده می شدند و در این شناختنی و شناساندن کندی بود، سرعت لازم نبود، اما اطمینان فراوان وجود داشت. چهره ای که در یک حوزه علمیه بزرگ شکوفا می شد، گل می کرد، شناخته می شد، تقریباً عموم مردم می توانستند به صلاحیت علمی و حتی به صلاحیت فضیلتی و معنوی و تقوائیش، اعتماد و اطمینان پیدا کنند. بنابراین وظیفه تحقیق درباره اسلام، بر عهده روحانیت بود و روحانیت این وظیفه را خود، عهده دار شده بود. سوم: وظیفه تهذیب اخلاق. روحانیت نقش عمده خود را در این می دید که باید با سخنش، با بیانش، با عملش و با رفتارش، با معاشرتش، با هدایتش، با تذکرش، مردم را به اخلاق پاک دعوت کند. اخلاق جامعه را مهذب کند، جامعه را از آلودگی ها دور کند و به کمالات اخلاقی بیاراید. این نقش سوم نقش بسیار مهم روحانیت بود. در حدود نوزده سال قبل، پس از رحلت مرحوم آیة اللّه العظمی بروجردی این استاد بزرگواری که به خصوص در شناساندن روش تحقیقی فقه، حق بزرگی بر همه ما دارد، برای ایجاد حرکتی سازنده تر درحوزه، دوستان مان، مدرسین گردهم آیی ها بحث ها و برنامه ریزی هایی داشتند. برنامه هایی به ثمر رسیده بود وبرای شروعش با چهره هایی که در معرض مرجعیت بودند و یک مرجع بودند، تبادل نظر داشتیم. از جمله شبی همراه با برادران عزیز و مجاهد، آیة اللّه مشکینی و آیة اللّه ربانی شیرازی، خدمت حضرت آیة اللّه العظمی آقای گلپایگانی بودیم. بحث بود درباره این که: چه باید کرد که مسئله تربیت اخلاق و تهذیب اخلاق در حوزه علمیه قم، نقش بالاتر و سازنده تری بخود بگیرد؟ بحث بود، صحبت بود. یاد می کردیم از درس سازنده اخلاق مرجع عالی قدر، امام خمینی قدس سره در قم. و تأثیری که درس ایشان در آن سال ها در ساختن و تربیت کردن فضلایی که به آن درس حاضر می شدند، داشت و تأسف از این که سال هاست این درس تعطیل است و ادامه ندارد. البته در آن موقع امام در قم بودند اما درس های دیگری را داشتند. به این مناسبت من پرسیدم که در آن موقع که شما طلبه ای جوان بودید، در این حوزه قم سازندگی اخلاق در حوزه قم بر عهده چه کسی بود؟ چه کسی درس اخلاق داشت؟ ایشان پاسخی دادند که به یاد من همچنان مانده و می ماند. گفتند در آن موقع ما درسی به نام درس اخلاق نداشتیم، اما الگوهایی به عنوان الگوهای عملی اخلاق داشتیم و در میان این الگوها از چند نفر به عنوان الگوی برجسته نام بردند؛ از جمله از مرحوم آیةاللّه و استاد و عالم ربانی فقیه مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی قدس سره. گفتند: رفتار این عالم جلیل در محیط جامعه، در شهر و در حوزه برای همه ما طلاب آن موقع، آموزنده و سازنده بود. از هر سخنش، از هر قدمی و از هر برخوردی و از هر رفتاری ما چیزها می آموختیم. داستان ها نقل کردند که از آن می گذرم. این را بدین مناسبت نقل کردم که توجه به تهذیب اخلاق چه برای خود طلاب و روحانیون و چه نقشی که این ها باید در جامعه از این نظر داشته باشند. چهارم: نقش روحانیت در خدمت به مردم و گره گشایی از مردم، مردم ببینند که روحانی مرد دنیا و آخرت، هر دو است. برای این که اسلام دین دنیا و آخرت، هر دواست. در اسلام دنیا و آخرت جدا نیست و آخرت هم از دنیا جدا نیست. این جا دار عمل است و آنجا دار جزا. اینجا جای ساختنی است و آنجا جای بهره و رشدن. و ساختنی که اینجا داریم فقط نماز و عبادت نیست که البته نماز و عبادت، ستون دین است ولی فقط آن نیست، خدمت به خلق هم هست. روحانیون هر قدر در مناطقشان به مردم بیشتر خدمت کنند، خدمت روحانیت شان را، بهتر انجام داده اند، خوب یادم می آید عده ای از طلاب پر تلاش عزیز ما به روستاها می رفتند. و همان کاری را می کردند که امروز جهاد سازندگی می کند. پیشگام و پیشتاز جهاد سازندگی، طلاب متعهد و متحرک و با ایمان و خداپرست و خلق دوست و مردم دوست حوزه ها بودند. مسئله، مسئله افتخارکردن نیست. در جامعه کسی قصد تقسیم افتخارات ندارد. مسئله، مسئله به یاد آوردن و بیاد آمدن است. روحانیون در نقش خدمت به مردم، بهتر می توانند پیام اسلام را تبلیغ کنند. حمام می ساختند، راه می ساختند، به بینوایان کمک می کردند، درمانگاه می ساختند، غسال خانه می ساختند، مدرسه می ساختند، حتی در آن اواخر شاید درحدود هفت ، هشت ، ده سال قبل رفته بودند سراغ این که با خودیاری مردم ، برق و روشنایی برای مردم درست کنند و امثال اینها. یک خدمت دیگر روحانیت که در این خدمت بسیار هم حساس عمل می کند و باید هم حساس عمل بکند، روشنگری برای مردم بود، در جهت شناساندن انحرافات فکری که به نام اسلام تحویل مردم داده می شود. روحانیون در بیدار کردن مردم نسبت به افکار انحرافی، نقش بسیارمؤثری داشته اند. برای این که می دانستند که؛ اذا ظهرت البدء فلیظهر عالم علمه، وقتی نوآوریهای انحرافی و التقاطی را می دیدند، در گوشه و کنار جامعه، با آنها به مبارزه بر می خواستند، مردم را روشن می کردند، به مردم می گفتند که آنچه مایه نجات است ، اسلام اصیل است نه اسلام آمیخته به غیر اسلام. یک روشی هم روحانیون ساخته شده و تربیت شده در این باره داشتند که من، این را اینجا می گویم و آن روش این بود: روحانیون زبده در برخورد با کسانی که دچار انحراف شناختی درباره اسلام بودند، می کوشیدند اینها را در درجه اول جذب کنند، بعضی ها بودند خیلی خوش سلیقه نبودند، از همان اول دعوا می کردند. بنابراین بیشتر دفع می کردند و سخن ما همواره با این دوستان این بود، که برای یک عالم دینی، برای یک مسلمان متعهد به خصوص یک عالم و روحانی قدم اول، جاذبه است. تلاش در راه جذب کردن، از راه روشن کردن با سخن و با اندیشه روشنگر و از راه ایجاد جاذبه اخلاقی و عملی است تا دافعه. بنابراین اگر همه شما روحانیون عزیز، امروز هم این قانون و این اصل رامی پسندید، این فرمول را می پذیرید بکوشیم همه با هم روحانیتی باشیم در درجه اول پرجاذبه، ولی جاذبه بدون دافعه به درد نمی خورد. هر انسان مکتبی، خود بخود دافعه هم دارد. آنهایی که می خواهندسراپا جاذبه باشند بدون دافعه، اینها از آن صلح کلی هایی هستند که خود دچار نوعی التقاط و انحراف اند، صوفی مابانه هستند. اهل حقی که حقش مشخص نیست، همه چیز برایش حق است. اصلا باطلی برایش وجود ندارد. نه، این طور هم نمی شود. اسلام خود یک مکتبی است که جاذبه دارد و دافعه دارد. تبشیر دارد و تنذیر دارد انذار و تبشیر هر دو در اسلام هست. این هم نقش پنجم. نقش ششم: مبارزه با ظلم و ظالم؛ تا وقتی که اصل رژیم، رژیم ظلم و ضد اسلام و ضد عدل بود با کل رژیم یا با نوچه ها و ایادی رژیم در مناطق خودش ، روحانیت می جنگید و مبارزه می کرد. حالا هم که اصل نظام ، نظام اسلامی است اما هنوز ایادیش، ابزارش ، کارکنانش ، همه متناسب با نظام اسلامی نیستند، روحانیت هر جا ظلم و ستمی از این بازمانده های طاغوت ، در اداره ها و مؤسسات و در جامعه ببیند هم چنان با او می جنگد و می رزمد و روحانیت در ایفای این نقش ها مدت ها از زبان و بیان استفاده می کرد. حق هم داشت ، برای این که فرهنگ جامعه ما بیشتر فرهنگ گوش بود تا فرهنگ خواندن ، فرهنگ شنیدن بود تا فرهنگ خواندن. مردمی که بتوانند بخوانند، عده شان زیاد نبود. از وقتی که در جامعه ما فرهنگ خواندن به صورت یک فرهنگ دلنشین، جوان ساز، عمیق و شخصیت ساز در آمد، روحانیت متوجه شد که باید اهل قلم نیز باشد. نهضت قلم و نوشتن ، درست در زمانی که ما اینجا به صورت طلاب جوان در حوزه درس می خواندیم، آغاز شد و رو به اوج رفت. فضلای حوزه دیدند باید توانایی نوشتن داشته باشند، بنویسند آن هم با عبارات و الفاظی که متناسب با زمان باشد و درس خوانده ها از خواندن نوشته هایشان استقبال کنند. قلم، بیان، تحقیق، تجزیه و تحلیل پیرامون مسایل اسلامی و مسایل اجتماعی، نوشته ها وسخنرانی های تحقیقی و تحلیلی و نوشته ها و سخنرانی هایی که آهنگ موعظه یا خطابه های مؤثر داشت .روحانی از این راه هایی که عرض کردم توی متن جامعه جا داشت روحانی و روحانیت از هر قشر دیگر پایگاه مردمیش اصیل تر و مؤثرتر بود. چون روحانی با مردم زندگی می کرد. خدا مرحوم آقای حاج شیخ ابراهیم نجف آبادی را رحمت کند، ایشان از فضلای برخاسته از قم بود. عالمی ارزنده و خدوم و مردمی که این مدرسه علمیه فعلی نجف آباد را ایشان ساخته و برای این که با هزینه کمتر اقتصادی ساخته بشود سنگ ها و آجرها را می آمدند دم خیابان می ریختند و قبل از نماز و بعد از نماز خود ایشان با مردم اینها را پای کار می آوردند. از ویژگی های ایشان ، مردمی بودنش بود. چه جور مردمی؟ دوستان نجف آباد برای من نقل می کردند که حاج شیخ ابراهیم همیشه برای خدمت به مردم آماده است گاهی می شود زن و شوهری توی خانه نصف شب، دعوایشان می شد، همه آنها که در خونه بودند حریف نمی شدند که دعوا را بخوابانند. بالاخره یک نفر دو بعد از نیمه شب می آمد درب منزل حاج شیخ را می زند: آهای حاج شیخ؟ حاج شیخ خوابند. بیدار شود. بیدار می شود می آیم. خانه کربلایی علی، دعوا هست بین زن وشوهر. بریم اینها را با هم آشتی بدهیم. ایشان نمی گفت صبح. می گفت: برویم. لباسش را می پوشید، می آمد وارد خانه می شد، با رویی گشاده و خندان می گفت: جایی را درست کنید ببینیم فعلا. می نشست پای سماور، یک چای خودش می خورد، یک چای به آنها می داد، زن و شوهر را با هم آشتی می داد، قال را می خواباند، پا می شد می رفت خانه. اگر روحانی در متن جامعه زندگی می کند و با وجدان جامعه رابطه برقرار می کند برای این است که به راستی با مردم زیست می کند. در یک گفتگویی که به همین مناسب دو سه روز قبل با امام داشتیم ، ایشان با همان دقت نظر، روی این نکته تکیه داشتند. مسئله این بود، مشکلی بود درباره روحانیت، مطرح شد. یک راه حلی مطرح شد. فرمودند نه، این راه حل خوبی نیست. این، روحانی را از مردم جدا می کند. روحانی، باید با مردم زندگی کند. کمال روحانی این است. بعد فرمودند: آن وقت ها که ما طلبه بودیم و به تعبیر خودشان، اراک بودیم، خانواده مرحوم حاج آقا محسن اراکی که روحانی متعین و متحول و کیا بیادار بودند، خوب اینها در شهر اراک سیادت و آقائی داشتند.مرحوم آیة اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قدس سره بنیانگذار این حوزه، ایشان هم به دعوت اینها از عراق آمده بودند به اراک که آنجا، جلسات درسی داشته باشند. امام می فرمود: ریاست و نوکر و خدم و حشم، مال آن آقایان بود ولی مردم، با آنها نبودند؛ مردم با حاج شیخ بودند، که عبایش را زیر بغلش می گذاشت می آمد توی بازار. با مردم زیست کردن، این شأن روحانی است و روحانیت باید به این عامل، بیش از هر عامل دیگر توجه کند. برای این که اگر می خواهد: روشنگر اسلام باشد و بیانگر اسلام باشد، برای مردم، باید در دل مردم جای داشته باشد. اگر می خواهد آنها را موعظه کند، باید در قلب مردم جای داشته باشد و در متن مردم. اگر می خواهد آنها را ارشاد کند، اگر می خواهد آن ها را از نظر اخلاقی اصلاح کند و تهذیب کند این باید در متن مردم باشد. اینها امتیاز نقش روحانی بوده است در گذشته. تا سال 1341 نقش روحانیت در همین هایی که عرض کردم خلاصه می شد. به اضافه تحصیل و تدریس در حوزه ها، سال 1341 یک روحانی برجسته آمد، نقطه عطفی در نقش روحانیت بوجود آورد. تا آن موقع روحانیون به دو بخش تقسیم می شدند، یک عده روحانیونی که در سیاست هم وارد بودند و یک عده روحانیونی که از سیاست پرهیز می کردند. روحانیون سیاسی ، آدم هایی بودند خیلی محدود و معدود، اکثریت قاطع روحانیت آنهایی بودند که از سیاست کناره گیری داشتند کسی هم از این بالاتر. نشانه تقوای بیشتر و عدالت کامل تر و صرف نظر کردن بیشتر از دنیا، برای یک روحانی این بود که، کاری به کار سیاست نداشته باشد. بودند چهره های برجسته محبوب در عالم روحانیت که ، چهره های سیاسی هم بودند، اما ورود به سیاست همان و تنزل درجه روحانیت همان. سال 1341 یک روحانی جامع الشرائط که در مکارم و ارزشهای والای او، جای سخن نبود، فقاهتش، علمش ، عدالتش ، اخلاقش، مهذب بودنش، مدرس عالی مقام بودنش، همه جا زبانزد بود و در حوزه، این آمد این تابو، این خاطره و یاد بود نامطلوب دوره اعتزال روحانیت از نقش خلاق سیاست را از بین برد. آمد و گفت: روحانی باید بیان اسلام بکند، تبلیغ اسلام بکند، به مردم خدمت بکند، در متن جامعه بماند، موعظه بکند، با انحرافات مبارزه بکند ولی مطلب به اینجا تمام نمی شود، روحانی باید پیشتاز و پیشگام در مبارزات سیاسی گسترده نیرومند همراه با زد و خورد و کشته شدن و کشتن باشد، تا یک ، روحانی تمام عیار باشد. علی وار، حسین گونه، پیامبروار. مگر نه روحانی میگوید من جانشین پیامبرم؟ مگر نه این که می گوید من نایب امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف هستم؟ پس چگونه می تواند خود را از مسئولیت های سنگین سیاسی و مبارزاتی برکنار بداند؟ روحانی باید مرد سیاست و مبارزه نیز باشد. آن شخصیت والایی که توانست این نقطه عطف تاریخی را برای تکامل نقش روحانیت در جامعه ایفا کند، امام بود. چه شد که در سال های، 1356 و 57 روحانیت نقشش در جامعه اوج گرفت؟ جایش در جامعه بسی بازتر شد؟ چه شد؟ آن هم نه به صورت یک گروه معدود، عده زیادی از روحانیون از مسجد به راهپیمایی ها آمدند. مسجدها جای تدارکات مبارزه ها شد، پلاکاردها را همان جا می نوشتند، مردم را همان جا جمع می کردند، شعارها را همان جا یاد می دادند، ترجیح بندهای راهپیمایی ها کجا تنظیم می شد؟ در همان مساجد. مسجد پایگاه اصیل خودش را باز یافت و تکمیل کرد. تا وقتی که در مبارزه پیروز شد. اکنون سؤال این است که روحانیت امروز باید چه نقشی داشته باشد؟ آنچه به عنوان پاسخ می توانم خدمتتان عرض کنم این که اولا: روحانی باید همه آن نقش های گذشته را حفظ کند. حوزه ها باید محل درس خواندن و درس گفتن و تحقیق کردن باشد. بیان و قلم روحانیت باید هم چنان نافذ باشد و روز بروز نافذتر. طلاب جوان عزیز برای یاد گرفتن، سخن گفتن بهتر و نافذتر و نوشتن رساتر و بلیغ تر باید وقت صرف کنید می دانید بیان بلیغ و نوشته بلیغ کدامست؟ فقط الفاظ نیست. بلاغت به الفاظ ارتباطی ندارد. فصاحت بیشتر به الفاظ ارتباط دارد. بلاغت به این است که، شما باید دائماً در فرهنگ معنوی و اخلاقی و سیاسی و اجتماعی روز، حضور داشته باشید. باید بدانید امروز جوان ها چه کتاب هایی را می خوانند، چه سئوالاتی برایشان مطرح است، توده مردم چه سؤالاتی برایشان مطرح است. حتی این کافی نیست. روحانی اگر می خواهد در نقش امامت و پیشوایی نقش ایفا کند باید دو روز و سه روز و ده روز و یک ماه و یک سال هم از جامعه اش جلوتر باشد. باید دور هم بنشینید بحث کنید، که مسئله ای که فردا برای مردم ما مطرح می شود کدامست، ما امروز جواب او را آماده کنیم. مسئله دینی، اعتقادی، عملی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و هرگونه مسئله دیگر. روحانیت عزیز تو هم چنان عزیزی. نگران نباش. می کوشند تا تو را از آن مقام رفیعی که با تواضع و فروتنی و خدمت و ایمان و عمل صالح بدست آورده ای فرو آورندت ، ولی بدان، اگر در راه خدا باشی و با خدا باشی و در خط خدمت صادقانه به خلق خدا بمانی خدا این منزلت را برای تو تضمین کرده است تو هم چنان الگوی ایمان و عمل صالح بمان، تو هم چنان نمونه تواضع و فروتنی و خدمت به مردم بمان، تو هم چنان دارای سرمایه شناخت عالی و مؤثر از اسلام بمان و بشو، تو هم چنان رابطه مردمیت را با متن مردم نگهداری کن و تقویت کن، تو هم چنان با نسل جوان حتی جوان اغفال شده اش هم چون یک برادر یا پدر مهربان روشن گر برخورد بکن مطمئن باش فردا از آن تو و شعار تو و راه توست. بنابراین توصیه می کنیم حوزه علمیه قم در ایفای این نقش عظیم هم چنان پایمردی کند. به همین جهت با همه گرفتاری های گوناگونی که دارم دوستان تأکید کرده اند که کلاسی برای حدود ششصد نفر از طلاب تشکیل داده اند که اینها معارف شان را بالاتر ببرند. گفتند بجاست یک بحث با اینها بپذیری و پذیرفتم و انشاءاللّه دو هفته یک بار با آنها دیدار خواهم داشت. باور کنید در این ایام، مکرر غبطه می خورم هم خودم ، هم دوستان هم فکر و همکار و همرزم ، که فرصت ما، برای ایفای این نقش در حد مطلوب نیست و این به خاطر اهمیتی است که ، برای این نقش قائل هستم. خوب، از نظر مشاغلی که امروز در جامعه هست روحانیت چه کار بکند؟ این سئوال مهم مطرح است. من این مشاغل را یکی یکی اینجا مطرح می کنیم. اما همگامی و همکاری با مجاهدان جهادسازندگی که شما خودتان پیشگام آن بوده اید: چرا در گروه های جهاد روحانی نیست؟ با هر گروه جهاد باید یک طلبه روحانی هم برود. یک شرط هم دارد و آن این است که: طلبه ای که آنجا می رود بداند که می رود هم در آنجا تبلیغ اسلام کند و هم بیل به دست بگیرد، طلابی که نمی توانند بیل و کلنگ به دست بگیرند توصیه می کنم در گروه های جهاد شرکت نکنند. در سپاه پاسداران؛ این پاسدارها این قدر دلشان می خواهد یک کسی از شما طلاب عزیز، طلاب ساخته شده بروید در داخل آنها، با آنها زندگی کنید. البته می دانید جالب ترش چه هست؟ جالبرتش این است که در آن ساعاتی که در پادگان تشریف می برید، همان لباس سپاهی را هم به تن کنید. شما حتماً در آن نوشته ولایت فقیه امام، این را خوانده اید که امام انتقاد می فرماید اگر اشتباه نکنم در آن نوشته است از کسانی که لباس جندی را برای روحانی یک لباس خلاف روحانیت و خلاق مروت می شمردند. خوانده اید این را در نوشته های امام؟ دوستان؛ من اعلام خطر حتی می کنم، می گویم که سپاه پاسداران اگر بخواهد گسترش پیدا کند و نقش انقلابیش را در پاسداری از نظام اسلامی شما هم چنان با اوج ایفا بکند، بدون حضور جمعی فعال و با ایمان و مبارز و سلاح آشنا از طلاب و جوانان غیر طلبه از دانشگاه، جوانان خود ساخته دانشگاهی میسر نیست. این ها نیاز دارند. بروید به آنجا. خوب می پرسید که یعنی در اینجا درس و کار و همه را رها کنیم و بریم؟ نه جانم، هیچ نیازی نیست چه عیب دارد که طلاب آماده دوره های دو ماهه در سپاه بگذارند؟ دوماه آنجا و ده ماه اینجا. آیا عیبی دارد؟ جائی آسیب می بیند؟ نمایندگی مجلس و نمایندگی در شوراهای استان و شهرستان و شهر و روستا؛ بسیار خوب است، در هر یک از این شوراها یک روحانی واجدالشرائط شرکت کند، ولی به یک شرط. به شرط این که آنجا که می رود از نظر مطالعات سیاسی و اجتماعی و محکی خودش را مجهز کند. با فقه و اصول و حدیث و تفسیر و فلسفه و کلام تنها، توی این شوراها نمی توان منشاء اثر خوب بود. آن وقت به عنوان یک فردی که در آنجا فقط نظارت شرعی می کند در می آید. این درست نیست. اگر یک روحانی عضو شورای اسلامی است همین طور باید مطالعه کند. در قضا، قاضی شدن. آن هم در مراحل مختلفش؛ شأن روحانیون است که در قضا شرکت کنند. البته به یک شرط به شرط این که با مسایل قضا و با خصلت های قضا و با مصائب و مصیبت های قضا آشنا شوند. قضا کار دشواریست. مجلس قاضی مجلس است که: الا یجلسه الا نبی او وصی نبی او شقی اگر آگاهی و خود سازی وصی نبی نباشد، شقاوت به دنبالش می آید. دوستان اهل علم که برای دادگاه ها و دادستانی انقلاب به اطراف می روند باید بدانند قبول این مسئولیت یعنی قبول یک بار سنگینی و بزرگ. در فرهنگ و آموزش و پرورش و دانشگاه و تدریس و مدارس؛ البته، جای شماست خودتان را برای تدریس ممتاز مؤثر در یکی از شاخه های مورد نیاز در مدارس و دانشگاه ها آماده کنید و به آنجا بیایید انقلاب فرهنگی که وظیفه امروز ماست و انقلاب اقتصادی که هنوز موفق نشده ایم و آن هم وظیفه امسال ماست ، امسال فقط سال امنیت نیست. سال امنیت، سال انقلاب فرهنگی و سال انقلاب اقتصادی در جهت تقسیم عادلانه امکانات رفاهی موجود در کشور و تولید داخلی بر همه 36 میلیون جمعیت ایران است و در همه این مراحل شما روحانیون عزیز می توانید، نقش مؤثری داشته باشید. خدای متعال به همه ما، به شما روحانینی عزیز، به شما مردم عزیز مسلمان که پیوندتان را با روحانیت متعهد و با ایمان و مسئول و مبارز ارج بنهید توفیق دهد که راه انقلاب اسلامیمان راکه حالا حالاها شهادت و خون و مقاومت و ایثار می طلبد تا پیروزی نهایی انشاءاللّه ادامه دهیم آمین.

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 12:51:00 ب.ظ ]

نقش روحانیت درجامعه ...

طلبه.وروحانیت تنها نهاد اجتماعی است که خداوند به تکمیل نیروی آن فرمان داده و مستقیما برای تأمین کار آن اقدام کرده است.روحانیت آراسته بودن به فضیلت علم وتقوا ومجهز بودن برای  انجام یک سلسله وظایف اجتماعی ،دینی و واجبات کفایی است بی آنکه علم وتقوا سرمایه ی دنیا طلبی گردد..می توان گفت که طلبه و روحانیت سرباز امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)می باشد ودغدغه های آن حضرت،وجوداو را نیز فرا گرفته است.دغدغه جهان اسلام،دغدغه تحقق جامعه ایده آل اسلامی ودغدغه تربیت انسانهای صالح ومقرب است.روحانیت دردوران گوناگون براساس مبانی معرفتی وبه فراخورامکانات خویش درتنظیم روابط وحفظ نظام فرهنگی،اقتصادی،سیاسی واجتماعی جوامع شیعه کوشیده وبه سبب نقش ویژه خودارتباط خاصی باقدرت سیاسی داشته است وتلاش کرده تانقش فعالی دراجراواقامه عدالت وقضاوت ایفا کند.البته برخی ازآنها هم ازاین الگوها هم پیروی نکرده وایده دامن برچیدن واعراض پرهیزکارانه ازفعالیت دنیوی را پی گرفته وحضورروحانیت درنهادهای دولتی وتصدی گری اموراجرایی وسیاسی حکومت ورابطه بخشی ازروحانیت باحاکمیت را آسیبی وآفتی برضدروحانیت به حساب آورده اند.

اگرنقص وکاستی درروحانیت پیدا شود جنبه قداست خودرا درنظر مردم از دست می دهدوجنبه الگوگیری نخواهدداشت وموجب سلب اعتماد مردم به حوزه وروحانیت می شود.زیرا بین حرف وعمل روحانیت تناسب وتوازن برقرارنیست،بنابراین نفوذکلامی وکردارورفتارروحانیت دراجتماع کم خواهدشد.

درمنابع اسلامی آمده است مومن وعالم فقیه بایدآگاه وهوشیارنسبت به جایگاه خودباشدوگرنه خسارت آن  موجب هلاکت ونابودیش خواهد بود.بدیهی است که هلاکت وضایع شدن این قشر درجامعه موجب انحطاط وسقوط جامعه می شود..وقوام جامعه متزلزل می گردد.درنتیجه خطر دور گشتن آنان ازجامعه چیزی است که متفکران بزرگ به آن توجه کرده اند.اکنون فکرمنحرف وضداسلامی مانندآتش زیر خاکستربه طور عجیبی اسلام وروحانیت راتهدید می کندواینها افرادی منتقد وخیرخواه هستندولی کسی به سخن آنهاگوش فرا نمیدهد.باشد که این تحقیق گامی درجهت شناخت دردوتلاشی درجهت درمان باشد.

آغاز قرن 14هجری شمسی همزمان با دو اتفاق مهم وتأثیر گذار در تاریخ معاصر کشورایران است.الف:شروع سلطنت پهلوی ب:تأسیس حوزه علمیه قم توسط حائری یزدی بزرگ،دو موضوعی که آینده در تقابل با هم قرار گرفتندومبارزه ی تاریخی بزرگی را رقم زدند.

در این مبارزه سرانجام روحانیت وحوزه های علمیه پیروز گردیدند وعلاوه براین موفق به جذب وهمراه نمودن مردم با خود و آغاز یک گفتمان قوی و پایدار میان نسل معاصر باعث شدند.

اما مسئله به این سادگی هم نیست.درطول این زمان همواره انتقاداتی به روحانیون وسازمان روحانیت وارد بوده است وضعفهای عمده ای داشته که نه تنها تاریخ پیروزی انقلاب را عقب نگه داشته بلکه در هدف اصلی روحانیت نیزخلل پدید آوردو آنرا با نقصان مواجه نموده است.از آنجایی که حوزه علمیه نهاد مرجعیت و رهبری جامعه است این موضوع اهمیت فراوانی پیدا می کندتا با آسیب شناسی جامع وفراگیردر پی شناخت مشکلات فراروی باشیم ومسلمااولین قدم برای حل این مشکل شناخت ریشه ای آن موانع می باشد.

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ب.ظ ]

معیار نزدیکی به پیامبران ...

معیار نزدیکی به پیغمبران


براساس همین تحلیل، نزدیکی جایگاه های مردم به پیغمبران نیز بستگی به نوع مسئولیت و نوع عملکردشان دارد.

پیغمبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «أَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ دَرَجَة النُّبُوَّة، أَهْلَ الْعِلْمِ وَ الْجِهَادُ. أَمَّا أَهْلُ الْعِلْمِ فدلوا النَّاسَ عَلی ما جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ. وَ أَمَّا أَهْلُ الْجِهَادُ فجاهدوا بِأَسْیَافِهِمْ عَلَی مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ»المحجه البیضاء، ج 1، ص 14

علماء دین به خاطر مسئولیت و وظیفه ای که بر عهده دارند به عنوان «ورثه انبیاء» معرفی شده اند. علماء دین کسانی هستند که با جسم و جان، با دست و زبان در خدمت اسلام اند.

مردم در پرتو آشنایی با عالمان اصیل، دین را می شناسند، احکام را فرا می گیرند، اخلاقشان را اصلاح می کنند. معرفت عالم دین، موقعیت دینی مردم را مشخص می کند.

حضرت علی(ع) می فرماید: «مَعْرِفَةُ الْعالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ بِهِ یَکْسِیُهُ (یُکْسِبُهُ) الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ،

معرفت به عالم، دین و آئینی است که پذیرفته می شود، با این معرفت انسان در زندگی هم راه طاعت را می آموزد، و هم کار نیکو برای بعد وفاتش می اندوزد».معجم غررالحکم، ج 2، ص 1840

این یک حقیقت غیر قابل انکار است که اقشار مختلف جامعه و ازجمله علماء دین، نوع عمل کردشان، نشان می دهد که از چه سنخی و از چه صنفی هستند!

این عالم ربانی و بی اعتنا به دنیا و پیروز بر هوای نفس است که دین را به مردم می آموزد و دینشان را حفظ می کند و چراغ راه و عَلَم راهنمای سعادت و آرامش آنهاست. اهل دین دلباخته او می شوند و برای اجرای دستور او فداکاری می کنند، و حتی از جان مایه می گذارند.

عالم الهی فراموش نمی شود. او در دل ها جای می گزیند!

حضرت علی(ع) می فرماید: «هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ…؛ گردآورندگان دارایی ها در همان حال زندگی مرده اند، و علماءِ ربّانی پایدارند، تا روزگار پایدار است. جسم های آنها گم شده، اما نقش های آنها بر صفحه دل ها موجود است».نهج البلاغه، حکمت شماره 139.

موضوعات: حدیث عشق  لینک ثابت
[شنبه 1396-02-23] [ 11:17:00 ق.ظ ]

از اسیری تا امیری ...

“از اسیری تا امیری”


حضرت علی(ع) در بیابانی کوتاه سه قاعده و سه معیار،

برای ارزیابی روابط اجتماعی بیان می کند

و اینکه نوع ارتباط هر کس با دیگران، ارزش و جایگاه او را مشخص می سازد!

می فرماید: «احْتَجْ إِلَی مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ- وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ وَ أَفْضِلْ عَلَی مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَه؛

به هر کس که خواهی محتاج باش، اسیر او خواهی بود. و از هرکه خواهی بی نیازی ورز،

آنوقت نظیر او خواهی بود. و به هر کس که خواهی نیکی و فضیلت بخش، امیر او خواهی بود.»بحارالانوار، ج 77، ص 421

در پرتو این بیان خورشیدسان، به راحتی می توانیم با تحلیلی کوتاه، دریابیم که

ارتباط هر فردی، یا هر قشری با دیگران و نیز ارتباط کشوری با کشور دیگر از چند حالت خارج نیست!

موضوعات: حدیث عشق  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ق.ظ ]

کاندیدای اصلح ازنگاه مقام معظم رهبری3 ...

ج - توجه به وظیفه یا نتیجه؟

رهبر معظم انقلاب در تاکید بر لزوم ادای تکلیف نه نتیجه گرایی فرموده اند:

« مردم هم نگاه کنند و اصلح را انتخاب کنند. … شما تلاش خود را بکنید؛ مشورت خود را بکنید؛ از کسانى که فکر مى‌کنید مى‌توانند شما را راهنمایى کنند، راهنمایى بخواهید؛ به هر نتیجه‌اى که رسیدید، عمل کنید و رأى بدهید؛ اجر شما را خداى متعال خواهد داد. ما مأموریم که به آنچه مى‌فهمیم و به آنچه تکلیف الهى تشخیص مى‌دهیم، عمل کنیم؛ مطابق با واقع شد یا نشد، اجر ما محفوظ است. اجر کسى که عامل به تکلیف است، پیش خداى متعال محفوظ است.» ( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا - 3/3/84)

د - شیوه انتخاب اصلح

در خصوص شیوه کشف و انتخاب فرد اصلح نیز مقام معظم رهبری نکته ها و شیوه هایی را بیان نمودند. توجه به این نکته ها می تواند ما را در چگونگی  کشف فرد اصلح راهنمایی نماید. ایشان در این باره فرمودند:

«این را من قبلًا هم گفتم، حالا هم تکرار می کنم، بگردید؛ از خدا هم کمک بخواهید، از آدم‏هاى مطلع و امین و باصداقت کمک بخواهید.» ‌( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم‌ - 22/12/86 )

ایشان در این زمینه در بیان دیگری فرمودند: «باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید. … البته این روزها با این وسائل عجیبِ رسانه‌ایِ کنونی ــ‌ این پیامکها و امثال اینها ــ متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممکن است یک نفر هزاران پیامک بفرستد. برای من گزارش دادند که ممکن است در ایام انتخابات، روزی چند صد میلیون پیامک رد و بدل شود. مراقب باشید، تحت تأثیر این چیزها قرار نگیرید؛ نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید. البته هر کسی و یا فعالان سیاسی میتوانند دیگران را هم با نظر خودشان همرأی کنند ــ این اشکالی ندارد ــ اما از حقیر کسی چیزی در این زمینه نخواهد شنید. در عین حال مردم میتوانند به همدیگر بگویند، سفارش کنند، تأکید کنند، توصیه کنند، یکدیگر را توجیه کنند و به هم کمک کنند برای شناخت اصلح.»  ( بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی - 1/1/92)

حال به عنایت به رهنمودها و بیانات مقام معظم رهبری در خصوص انتخاب فرد اصلح و ویژگی های آن ، امیدواریم که بتوانیم با عمل به رهنمودهای ایشان و با استعانت از خدای متعال و عنایت حضرت ولی عصر(عج) ،در تشخیص فرد اصلح، درست عمل کنیم.

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ق.ظ ]

کاندیدای اصلح ازنگاه مقام معظم رهبری2 ...

ب - ویژگیهای اصلح

روشن شد که انتخاب فرد اصلح دارای اهمیت است. حال سوال اساسی این است که فرد اصلح دارای چه ویژگی هایی است؟ در پاسخ به این سوال نیز با استناد به بیانات مقام معظم رهبری، می توان ویژگی های فرد اصلح را شناسایی و کشف کرد.

در اینجا ذکر این نکته نیز ضروری است که مقام معظم رهبری، هم برای انتخاب نمایندگان اصلح مجلس شورای اسلامی ویژگی هایی را ذکر کرده اند و هم برای انتخاب رئیس جمهور اصلح. اما در میان آنها، برخی از این ویژگی ها مشترک در بین هر دو (رئیس جمهور و نماینده مجلس) بوده و به هنگام انتخاب رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس باید به این ویژگی ها نیز نظر داشت. بنابراین در این بخش به برخی از این ویژگی ها اشاره خواهد شد

1- « بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچ‏گونه نظرى ابراز نمی‏کنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجمل ‏پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. »  (بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم استان کردستان‌ در میدان آزادى سنندج‌ - 22/2/88 )

2- ایشان در بیان ویژگی های نماینده اصلح نیز آورده اند:« …پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. … بعضى، از دشمن رودربایستى دارند؛ بعضى، ملاحظه ‏ى دشمن را مى‏کنند. ملاحظه ‏ى ملت را باید کرد، ملاحظه‏ ى خدا را باید کرد، نه ملاحظه‏ ى دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هرچه عقب بنشینى، او جلو مى‏آید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمى نباشد، او نفوذ مى‏کند. دشمنان این را مى‏خواهند. یکى از شاخصها همین است. مردم در هرجاى کشور هستند، به این شاخص توجه کنند آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست‏ نشاندگان دشمن مرز کم‏رنگى است، این‏ها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند.» ‌ (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم‌ - 22/12/86 )

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 10:27:00 ق.ظ ]

کاندیدای اصلح ازنگاه مقام معظم رهبری ...

با ملاحظه بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف جامعه، مشخص می شود که ملاک ایشان در انتخاب رئیس جمهور مطلوب، انتخاب کاندیدای اصلح است. بر این اساس برآنیم تا با در نظر گرفتن معیار مزبور، به بررسی «ضرورت انتخاب اصلح»، «ویژگی های فرد اصلح»، «تکلیف گرایی یا نتیجه گرایی در انتخاب» و همچنین «روش شناسایی فرد مطلوب» از دیدگاه مقام معظم رهبری بپردازیم.

الف - ضرورت انتخاب اصلح

انتخاب اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری دارای اهمیت فراوانی است. ایشان در مناسبتهای مختلف، بارها به این نکته اشاره کرده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

1- « نکته بعدى در باب انتخابات این است که مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون امر کوچکى نیست. مسأله انتخابات، مسأله سپردن سرنوشت بخش عمده امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است. سرنوشت مسائل اقتصادى، مسائل فرهنگى، روابط خارجى و مسائل گوناگون دیگر تا حدود زیادى به این قضیه وابسته است. درست است که قواى دیگر هم هر کدام وظایفى دارند، اما مهمترین مسائل و فعالیتهایى که در بخشهاى مختلف کشور به جریان مى‌افتد، به قوّه مجریّه مربوط است که سرنوشت آن در این انتخابات معلوم مى‌شود. … شوراى نگهبان طبق وظیفه قانونى خود، کسانى را که از لحاظ معیارهاى قانونى صلاحیت دارند، مشخص خواهد کرد. سپس من و شما بایستى در بین این مجموعه نگاه کنیم و کسى را که اصلح است، انتخاب کنیم. این هم وظیفه بسیار مهمى است.»( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مردم گیلان - 11/2/80)

2- « ملت باید تلاش خود را بکند، باید زحمت بکشد و دنبال اصلح بگردد. من مکرّر عرض کرده ‏ام که مسئله، مسأله‏ ى دین و خدا و اداى تکلیف است. همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهى است. قبلًا هم گفتیم که تفاضل و لو کم باشد، در این قضیه بسیار است. باید بگردید، بین خودتان و خدا حجّت پیدا کنید؛ یعنى بتوانید از راهى بروید که اگر خداى متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأى دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجّتى فراهم کنید و بعد با خیال راحت بروید رأى بدهید. مردم باید این کار را بکنند و ما هم از خدا مى‏خواهیم و دعا و آرزو مى‏کنیم که خداى متعال دلهاى مردم را به سمت نامزد اصلح آنکه واقعاً صلاحیتش بیشتر است هدایت کند. » (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده‌‌هاى ایثارگران - 31/2/76)

3- « در جمهورى اسلامى، انتخاب، انتخاب اصلح است؛ نه رقابت انتخاباتى. این دعواها و رقابتها، متعلق به دموکراسی هاى غربى است که ازخدا و دین، هیچ‏ چیزى به مشامشان نرسیده است.کارهایى که بعضیها انجام مى‏دهند، باب جمهورى اسلامى نیست. در این‏جا ممشا، ممشاى اسلامى است و انتخاب، انتخاب اصلح. مردم باید با چشم باز و با بصیرت وارد بشوند و آدمهایى را که اطمینان پیدا مى‏کنند، انتخاب کنند. »  ( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم،  11/7/69  )

4- « انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبیر براى مقام مهم ریاست جمهورى - که در قانون اساسى جدید، داراى اختیارات وسیع در اداره‌ى کشور است - وظیفه‌اى شرعى و عقلى و انقلابى است، و کوتاهى در این امر یا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى جبران‌ناپذیرى به بار خواهد آورد. »  (پیام مقام معظم رهبری به ملت شریف ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینى(ره) - 23/4/68 )

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]

یامهدی ادرکنی ...

املای کودکی جهان
               

برگ های «حسن یوسف»ها زبان خاک هستند،

سرودن شعر آمدنت را.

گل های نرگس، چشم های زمین هستند

که هر بهار و پاییز به راهت باز می شوند و پرپر می شوند………..

 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-02-21] [ 08:31:00 ب.ظ ]

یامهدی ادرکنی ...

زمان گذشت…

زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد که به یقین تو می آیی.

تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت

و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد.

 

تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با

حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد……..

********************************************************

برای عدالت می نویسم …

می نویسم، برای روزهایی که عطر عدالت، کوچه های دلتنگی را لبریز کند و

نسیم شادی بخش شاپرک ها چتری برای دلخوشی شمعدانی ها باشند.

به امید روزی که یک بار دیگر، صدای دلنشین بلال، از مأذنه های شهر بلند شود

و خستگی را، از تن منتظران بزداید ……..

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ب.ظ ]

یامهدی ادرکنی ...

 

 

ای مثل روز، آمدنت روشن

آرزوی رسیدن روزهای خوب، همیشه با همۀ مردم دنیا هست.

آرزوی این‌که سختی‌ها تمام شود.

صبح‌ها به تمامی صبح باشد و زندگی به‌تمامی، روی سپید و خوشش را نشانمان بدهد.

گاه این آرزو را زیر لب گفته‌ایم.

گاه در دعاهایمان خواسته‌ایم. گاه منتظرش نشسته‌ایم، با حسرت یا امید.

گاه هم آن را سروده‌ایم……….

   

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]

مقام معظم رهبری:مردم به دولت اعتماد دارند.... ...

مردم تشنه عدالت, تشنه مبارزه با فساد و تشنه تمسک به اصول انقلاب بودند, که وقتی دیدند یک نفر صادقانه این شعارها را سر دست گرفته و مطرح می کند, حول محور او جمع شدند؛ خود این نعمت بزرگی است که این تفکر به صورت یک گفتمان مسلط در جامعه درآمد و همچنان ادامه دارد و بعد از روی کار آمدن این دولت, بحمدالله تقویت هم شده است.

 مردم به دولت اعتماد دارند؛ دولت, خود را جزو مردم و از جنس مردم می داند و می شمارد.

 از لحاظ انعکاس بین المللی, کشور از یک عزت کم سابقه یا بی سابقه برخوردار است؛ ابهت نظام اسلامی, عظمت ملت ایران, رسایی و شفافیت اغراض و اهداف جمهوری اسلامی در دنیای اسلام, بیش از همیشه است؛ و حتی در دنیای غیرمسلمان, امروز عزت و ابهت ملت ما بسیار برجسته است و این را همه تصدیق می کنند و از نشانه ها و عکس العمل های خارجی اش هم این را می فهمیم.

 نکته بعدی این است که این دولت به عنوان یک دولت «اصولگرا» شناخته شده و رفتار و تلاشی هم که تا مروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس شده, هیمن اصولگرایی را نشان می دهد؛ که ان شاءالله خودِ همین برای کشور و شما برکاتی خواهد داشت.

روحیه تهاجم در مقابله ی با زورگویان بین المللی… این روحیه، روحیه ی خوبی است؛ روحیه ی انقلاب این است؛ این است که حقیقت را روشن و درخشان می کند.

 گفتمان عمومی دولت اینهاست؛ به طور خلاصه: زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام؛ و مقابله ی با کسانی که می خواستند این ارزش ها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند، یا از بین ببرند، یا ادعا می کردند که منسوخ شده و از بین رفته؛ این چیز باارزشی است. این خصوصیت دوم و امتیاز دومی است که در این دولت هست. امتیاز سوم هم روحیه ی مردمی و خاکی این دولت است؛ این هم خیلی باارزش است؛ این را قدر بدانید. شما امتیازتان به تشخص ظاهری و شکل و قیافه نیست؛ امتیازتان به همین است که خودتان را با مردم هم سطح کنید، به شکل مردم و در میان مردم باشید, با مردم تماس بگیرید, با آنها انس پیدا کنید, از آنها بشنوید. یان امتیاز بزرگی است و در شما هست؛ آن را حفظ کنید و نگه دارید.

 این وظیفه بنده هم هست, وظیفه همه هم هست. اگر چنانچه این خصوصیات را در مجموعه ی دولت کنونی قدردانی نکنیم و تشکر نکنیم, طبعاً خدا را خوش نمی آید. خدای متعال دوست دارد که از کارهای خوب افراد تشکر بشود, قدردانی بشود و سپاسگزاری بشود. وظیفه بنده هم این است که قدردانی کنم و به خاطر همین خصوصیات, از دولت حمایت کنم.

 آدم متأسفانه می بیند چیزهایی که به نام انتقاد از دولت و نقادی دولت, امروز گفته می شود, شکل همین تخریب را دارد: یعنی انکار امتیازات, قبول نکردن برجستگی ها و کارهای خوب, و درشت کردن و برجسته کردن ضعف ها. خب بله, ضعف هست. هر دولتی بالاخره ضعف دارد؛ انسان ها ضعف دارند دیگر؛ ضعف ها را بگویند, قوّت ها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت می شود جمع بندی کرد. نه اینکه بیایند یکسره بنا کنند به بدگویی کردن و انکار کردن همه خصوصیات.

 ما امروز در مقابله با استکبار, در سیاست خارجی زبانمان زبان طلبکاری, عزت, اقتدار معنوی و اقتدار ملی است؛ آن وقت بعضی بیایند همین را به عنوان نقطه ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کاری کرده اید که فلان دولت ها از شما خوششان نیاید. خب, معلوم است که خوششان نمی آید. فلان دولت ها آن وقتی خوششان می آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرف های آنها را به عنوان حرف های برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرف های خودش و حرف های انقلاب عقب نشینی کند؛ آن وقت آنها خیلی خوششان می آید.

 انتقاد خوب است, تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است, تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت, بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند, انتقاد بکنند.

 یک مسئله که همه ملت ایران باید به آن توجه داشته باشند, مسئله انتخاباتی است که در پیش رو داریم.

 در این انتخابات, با شور تمام و با بصیرت کامل شرکت کنید.

 

 

 

 

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-02-18] [ 11:42:00 ق.ظ ]

سخنرانی رهبردرباره انتخابات 96 ...

آنچه در مورد انتخابات من عرض میکنم این است که در امر انتخابات مُرّ قانون باید عمل بشود؛ مُرّ قانون باید عمل بشود. نتیجه‌ی انتخابات ملّت هرچه شد، این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم؛ هیچ‌وقت به مردم نگفته‌ام و نمیگویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت میکنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجه‌ی آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش می­‌ایستم. در سالهای گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همین‌جور بوده؛ در سال ۷۶ در سال ۸۴ در سال ۸۸ در سال ۹۲؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطّلع شده‌اند؛ بعضی را هم مردم مطّلع نشده‌اند امّا این حقیر در جریان قرار گرفته‌ام. در همه‌ی این سالهایی که شمردم، کسانی بودند که میخواستند در مقابل انتخابات بِایستند؛ که در سال ۸۸ آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سالهای دیگر جور دیگری [بود]. در همه‌ی این سالها بنده ایستادم و گفتم نتیجه‌ی انتخابات مردم هرچه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت میکنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات می­‌ایستم؛ امّا در بقیّه‌ی امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند.

* و من پیش­‌بینی­‌ام این است که به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پُرشوری خواهد بود، انتخابات فراگیری خواهد بود. امیدواریم ان‌شاءالله نتیجه­‌ی انتخابات هم -چه در شوراها، چه در مورد ریاست جمهوری- چیزی باشد که موجب رضای الهی و سعادت ملّت ایران باشد. و من میگویم انتخابات را خوب برگزار کنید؛ ملّت سرافراز خواهد شد، ملّت با انتخاباتِ خوب پیش خواهد رفت و دشمن هم به توفیق الهی هیچ غلطی نمیتواند بکند.

 در پاسخ به شعار هیهات منّا الذّلّه برخی از حضّار، معظّمٌ‌له فرمودند: توجّه کنید! اینجا اگر لازم است هیهات بگویید، بگویید هیهات از عدم انتخابات

موضوعات: گفتار ناطق  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]

گوشه ازبیانات مقام معظم رهبری بامعلمان(معلمی شغل انبیاست.) ...

خب، معلّم میخواهد چه‌کار بکند؟ من اینجا یادداشت کردم؛ تولید یک نسلی با این خصوصیّات: دانا باشد، باایمان باشد، دارای اعتمادبه‌نفس باشد، دارای امید باشد، دارای نشاط باشد، دارای سلامت جسمی و روحی باشد، روشن‌بین باشد، بااراده باشد، کم‌هزینه و پرفایده باشد؛ معلّم، نسلی این‌جوری را میخواهد تربیت کند؛ اینها چیز کمی نیست. اینکه گفته میشود معلّم کار انبیا را میکند، خب، این یک کلمه حرفی است که ما میزنیم؛ برویم در عمق این حرف؛ این حرف یعنی چه؟ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة؛کار انبیا این است؛ کار انبیا نجات بشریّت است، کار انبیا ایجاد یک جامعه‌ی انسانیِ برتر و والاتر است؛ این است کار انبیا؛ میگوییم «معلّم، شاغلِ شغل انبیا است»، «معلّمی شغل انبیا است»، عمق این حرف و مغز این حرف این است. این شد معلّم.

خب، این الزاماتی دارد. یکی از الزامات، همان مسئله‌ی اقتصاد است که عرض کردم؛ اقتصاد آموزش و پرورش، معیشت معلّمین، یکی از الزامات است. محدودیّتهای دستگاه‌های دولتی را میدانیم؛ بیگانه نیستیم از محدودیّتها و اشکالاتی که وجود دارد ولیکن بایستی همّت در مسئولین دولتی این باشد که این بخش را مورد یک توجّه ویژه قرار بدهند. همان‌طور که عرض کردیم، این سرمایه‌گذاری است؛ این بازده دارد؛ این ارزش‌افزوده تولید میکند؛ این یک خرج و هزینه‌ی صِرف نیست؛ این بایستی جزو مسائل درجه‌ی یک ما در مدیریّتهای دولتی و در تصمیم‌های دولتی باشد. ما نکنیم، دشمن سوءاستفاده میکند؛ می‌بینید دیگر. از همین نقطه، دشمن با رسانه‌ی خود، در رادیوی خود، با عوامل خود، با آدمهای بددل نسبت به نظام و نسبت به اسلام، با این ابزارها و وسائل دشمن سوءاستفاده خواهد کرد. البتّه معلّمین ما، هم بیدارند، هم نجیبند، هم مؤمنند؛ حقیقتاً این را من اعتقاد دارم؛ در طول این سالها این را آزمودیم، امروز هم در سطح کشور می‌بینیم؛ معلّمین ما از توطئه‌ی دشمن غافل نیستند. اینهایی که با عنوان «معیشت» یک شعاری میدهند، چند شعار فتنه‌گرانه و سیاسی و خطّی هم در پهلویش میگنجانند، این را همه‌کس میفهمند که انگیزه‌ی اینها انگیزه‌ی سالمی نیست، برای دلسوزی از معلّم نیست، هدفهای دیگری دارند. کمااینکه فلان رسانه‌ی خارجی که شروع میکند روی این مسئله فعّالیّت کردن - که می‌بینید همین حالا هم مشغولند، از مدّتی پیش بیشتر مشغولند - این از روی دلسوزی نیست؛ این برای مشکل درست کردن برای نظام است، برای دردسر درست کردن برای نظام است؛ از روی بددلی و کینه‌جویی نسبت به اسلام و نسبت به استقلال کشور و نسبت به نظام جمهوری اسلامی است؛ ولی بالاخره بهانه دست اینها نباید داد. دستگاه‌های دولتی و مسئول مسائل مالی و اقتصادی به این نکته توجّه کنند؛ این را جزو برنامه‌های اصلی خودشان قرار بدهند. این یک مطلب است. البتّه همان‌طور که عرض کردیم معلّمین باید مراقب باشند و هستند؛ خوشبختانه معلّمین ما مراقبند. [اینکه‌] بعضی‌ها جفای به نظام را، جفای به انقلاب را به هر شکلی بتوانند انجام میدهند - نیش خودشان را میزنند، زهر خودشان را میریزند، با نظام بدند - از روی بغض به نظام است، نه از روی محبّت به معلّم؛ هر شعار دیگری هم پیدا کنند، همین استفاده را میکنند.

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ق.ظ ]

گوشه ازبیانات مقام معظم رهبری بامعلمان ...

هفته‌ی معلّم را با یاد مبارک شهید عزیز بزرگوارمان مرحوم آیت‌الله مطهّری نام‌گذاری کردند. شهید مطهّری خیلی خصوصیّات ممتازی داشت لکن به نظر من شاخصه‌ی شخصیّت او معلّمی بود؛ معلّم بود؛ در حوزه معلّم بود، در دانشگاه معلّم بود، در محیط زندگی معمولی هم معلّم بود، سخنرانی‌های او هم تعلیم بود، درس بود؛ چون با اخلاص بود، چون با اجتهاد بود؛ یعنی با تلاش. بنده نمونه‌های تلاش علمی این بزرگوار را از نزدیک دیده بودم. برای هر موضوعی یادداشت‌هایی داشت؛ در هرجا یک نکته‌ای مشاهده میکرد، آن را فوراً برمیداشت یادداشت میکرد و در یک جای مشخّصی میگذاشت. ایشان به من نشان داده بود پاکت‌هایی را که درباره‌ی موضوعات مختلف در اینها یادداشت کرده بود. من همان‌وقت تعجّب میکردم چه حوصله‌ای، چه نشاطی، چه پیگیری و تلاشی! خب، نتیجه این است که امروز ۳۵ سال از شهادت این مرد میگذرد، [امّا] کتابهای او و حرفهای او همچنان زنده است. امروز همان کتابها، همان حرفها، همان تعلیمات به درد نسل جوان امروز ما میخورد، به درد محقّقین ما میخورد. البتّه نمیخواهیم بگوییم که اینها کفایت میکند؛ نه، حرفهای جدیدی هست، افکار جدیدی هست، شبهات جدیدی هست و بایستی کسانی مطهّری‌وار کار کنند؛ لکن این نام نام ماندگاری است.

در این دستگاه بزرگ آن نقطه‌ی محوری، آن میان‌دار، آن عَلَم‌داری که در واقع او دارد میدان را اداره میکند و همه بایستی تدارکات او را فراهم کنند، کیست؟ معلّم. میدان‌دار اصلی معلّم است. دستگاه‌های گوناگون، سازمانهای گوناگون، سندهای مختلف، کتاب درسی، بقیّه و بقیّه، همه پشتیبانهای این میان‌دار اصلی‌اند. معلّم خوب آن موجودی است که تأثیر او - همین‌طور که عرض کردیم - بی‌بدیل است؛ اگر ما معلّم خوب داشته باشیم، حتّی در یک نظامی مثل نظام مکتب‌خانه، خواهد توانست مردان بزرگ تربیت بکند؛ کمااینکه می‌بینید [تربیت‌] کردند. معلّم خوب میتواند مردان بزرگ، انسانهای بزرگ، شخصیّت‌های برجسته را خلق کند، به‌وجود بیاورد، ولو در یک دستگاهی که آن دستگاه خیلی سازگار نیست؛ پس اصل، معلّم است.

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]

نحوه پیروزی امام زمان برسلاحهای ویرانگر ...

در موقع ظهور امام زمان عليه السلام بطوري که از ترقي کنوني بشر در صنعت و تکنيک ملاحظه مي شود، دنيا مجهز به سلاحهاي بسيار مهيب و خطرناک خواهد بود.
آن حضرت در برابر اين سلاحهاي مخوف، چگونه مانند جدش با شمشير قيام خواهد کرد؟ و چگونه با سلاحهاي قديم، مثل شمشير و غيره با ارتش هاي دنياي آن روز جهاد مي نمايد؟ و آيا مي شود تصور کرد که کسي بتواند به وسيله شمشير با بمبهاي ئيدروژني و امثال آن، جنگ و نبرد کند؟
جواب:
اولاً: مقصود از خروج با شمشير، مأموريت به جهاد و توسل به اسلحه براي اعلاء کلمه حق است.
بنا بر اين قيام با شمشير، کنايه از قيام با اسلحه و پيکار و جهاد و تعيين نوع مأموريت آن حضرت است و اينکه آن حضرت مأمور به مصالحه با کفار نيست.
بديهي است با هر اسلحه اي که لازم باشد، آن حضرت و اصحابش با کفار و ستمگران جهاد مي نمايند و از هرگونه اسلحه اي که در زمان ظهور آن حضرت متداول باشد، و به استعمال آن حاجت داشته باشند، استفاده مي نمايند.
ثانياً: از کجا که در زمان ظهور آن حضرت، اين اسلحه هاي مهيب در اختيار بشر باقي باشد؛ زير ممکن است که در اثر حوادث و آشوبها و انقلابات شديد و جنگهاي خانمانسوز جهاني، که پيش از ظهور آن حضرت واقع مي شود دو ثلث بشر نابود شود، اين اسلحه هاي جهنمي معدوم گردد و شايد کسي باقي نماند که بتواند از اين اسلحه ها استفاده کند، يا آنها را تهيه نمايد و اين احتمال هم کاملاً بجا و قابل توجه است.
يکي از اموري که در احاديث از آن خبر داده شده و اوضاع کنوني آن را ممکن الوقوع نشان مي دهد، جنگهاي جهانگيري است که در اثر آن، بيشتر نقاط زمين از سکن خالي مي گردد و شهرها ويران مي شود، و صدها ميليون بشر را رهسپار ديار عدم مي سازد.

موضوعات: مهدویت, پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:21:00 ق.ظ ]

آیا كودكى پنچ ساله بود می تواند پيشوايى مسلمين را داشته باشد؟ ...

آیا كودكى پنچ ساله بود می تواند پيشوايى مسلمين را داشته باشد؟ 
پرسش :چگونه ممكن است مهدى امام دوازدهم شيعيان كه بعد از وفات پدرش حسن بن على العسكرى پنج ساله بود امام شود، آيا ممكن است كودكى پنچ ساله پيشوايى مسلمين را داشته باشد؟
پاسخ اجمالى:
پيشوايى به كوچكى و بزرگى نيست، بلكه مربوط به قابليتها و استعدادها است رهبرى و پيشوايى امت در كودكى كه سهل، حتى در نوزادى، هم امكان دارد و هم واقع شده است داستان حضرت عيسى ـ عليه السلام ـ شاهد بر اين سخن كه در قرآن مى فرمايد: “فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي المَهْدِ صَبِيّاً × قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً".
آيا سندى محكم تر از قرآن وجود دارد؟

موضوعات: مهدویت, پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]

مکان اقامت حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ...

در عصر غيبت کبري، حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ و چگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس و خوابگاه ايشان چگونه است و از کجا تهيه مي شود؟
جواب:
اصولاً بايد توجه داشت که اگر در موضوع غيبت، اينگونه نقاط مکتوم بماند، ايجاد شک و شبهه اي نمي نمايد؛ چنانکه روشن شدن آن نيز در ثبوت و اثبات اصل غيبت مداخله اي ندارد؛ و وقتي غيبت شخص امام عليه السلام و مخفي بودن ايشان معقول و منطقي باشد (چنانکه هست و به آن ايمان داريم) مخفي بودن اين خصوصيات به طريق اولي معقول و منطقي خواهد بود و جهل به اين گونه امور، دليل بر هيچ مطلبي نخواهد شد.
اين پرسش ها، با پرسش از اينکه امام هم اکنون در چه نقطه اي است؟ يا با ما چند متر يا چند هزار کيلومتر فاصله دارد؟ يا امروز چه غذائي ميل فرموده است؟ يا چند ساعت استراحت کرده و چه مقدار راه پيمائي نموده فرقي ندارد و بي اطلاعي ما از آن به جائي ضرر نمي زند، و عقيده اي را متزلزل نمي سازد، خدائي که به حکمت بالغه و قوه قاهره و مصلحت تامه خود، امام را در پرده غيبت قرار داده است، قادر است اين خصوصيات را نيز طبق مصلحت از مردم پنهان سازد.
مع ذلک براي اينکه به اين پرسش، پاسخ مختصري داده شود، عرض مي کنيم بر حسب آنچه از بعضي از احاديث، و حکايات معتبر استفاده مي شود، امام ـ روحي له الفدا ـ در غيبت کبري در مکان خاصي و در شهر معيني استقرار دائم ندارند که از آن مکان و آن شهر خارج نگردند و به محل ديگر تشريف نبرند، بلکه براي انجام وظايف و تکاليفي به مسافرت و سير و حرکت، انتقال از مکاني به مکان ديگر، مي پردازند؛ و در اماکن مختلف بر حسب بعضي از حکايات، زيارت شده اند. و از جمله شهرهائي که مسلم به مقدم مبارکشان مزين شده است، مدينه طيبه؛ مکه معظمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمين، سامرا، مشهد، قم  و بغداد است؛ و مقامات و اماکني که آن حضرت در آن اماکن تشريف فرما شده اند، متعدد است؛ مانند مسجد جمکران قم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب الامر در وادي السلام نجف و در حلّه.
و بعيد نيست که اقامتگاه اصلي ايشان، يا اماکني که بيشتر آمد و شدشان در آنجاها است، مکه معظمه و مدينه طيبه و عتبات مقدسه باشد.

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور ...

 

 

خیلی خوش آمدید عزیزان من! با انفاس طیّبه‌ی خودتان این فضا را، این حسینیّه را معطّر کردید. حقیقتاً نفَس معلّم نفَس طیّب است و هر فضایی که معلّمین در آن فضا حضور داشته باشند، انسان اطمینان دارد که رحمت الهی و برکات الهی ان‌شاءالله در آن فضا و در آن مکان خواهد بود. امیدواریم خداوند به شماها توفیق بدهد که این کار بزرگ را، این مسئولیّت عظیم را، هم شما معلّمین، هم شما مسئولان آموزش و پرورش بتوانید به بهترین وجهی انجام بدهید.

هفته‌ی معلّم را با یاد مبارک شهید عزیز بزرگوارمان مرحوم آیت‌الله مطهّری نام‌گذاری کردند. شهید مطهّری خیلی خصوصیّات ممتازی داشت لکن به نظر من شاخصه‌ی شخصیّت او معلّمی بود؛ معلّم بود؛ در حوزه معلّم بود، در دانشگاه معلّم بود، در محیط زندگی معمولی هم معلّم بود، سخنرانی‌های او هم تعلیم بود، درس بود؛ چون با اخلاص بود، چون با اجتهاد بود؛ یعنی با تلاش. بنده نمونه‌های تلاش علمی این بزرگوار را از نزدیک دیده بودم. برای هر موضوعی یادداشت‌هایی داشت؛ در هرجا یک نکته‌ای مشاهده میکرد، آن را فوراً برمیداشت یادداشت میکرد و در یک جای مشخّصی میگذاشت. ایشان به من نشان داده بود پاکت‌هایی را که درباره‌ی موضوعات مختلف در اینها یادداشت کرده بود. من همان‌وقت تعجّب میکردم چه حوصله‌ای، چه نشاطی، چه پیگیری و تلاشی! خب، نتیجه این است که امروز ۳۵ سال از شهادت این مرد میگذرد، [امّا] کتابهای او و حرفهای او همچنان زنده است. امروز همان کتابها، همان حرفها، همان تعلیمات به درد نسل جوان امروز ما میخورد، به درد محقّقین ما میخورد. البتّه نمیخواهیم بگوییم که اینها کفایت میکند؛ نه، حرفهای جدیدی هست، افکار جدیدی هست، شبهات جدیدی هست و بایستی کسانی مطهّری‌وار کار کنند؛ لکن این نام نام ماندگاری است.16|2|1396

 

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ق.ظ ]